نقش والدين در دروغگويي کودکان


پسر ۵ ساله من خيلي دروغ مي گويد وقتي کار بدي انجام مي دهد اين دروغ ها بيشتر مي شود در ضمن ماجراهاي غير واقعي زيادي هم در مهدکودکش براي بچه ها تعريف مي کند و به يک کودک دروغگو معروف شده است.

 

پاسخ :
توجه به دلايل اين گونه صحبت هاي غيرواقعي بسيار حائز اهميت است معمولاً يافتن عاملي که کودک را به اين رفتار مجبور مي سازد بهترين راهنما براي کاهش آن نيز خواهد بود. با اين حال در ادامه چند دليل را که باعث مي شود کودک دروغ بگويد با هم مرور مي کنيم: معمولاً، شايع ترين علل نگفتن حقيقت ترس است.
 
زماني که کودک مي داند در قبال توضيح مطلبي حتماً مورد شماتت قرار خواهد گرفت به دنبال يک راه حل براي رهايي از آن موقعيت مي گردد و در نتيجه آسان ترين راه ممکن يعني دروغ گفتن را انتخاب مي کند. محيط نيز تاثير بسزايي دارد کودکي که مشاهده مي کند چگونه ديگران به ويژه بزرگسالان از طريق دروغ گفتن به خواسته هايشان دست مي يابند هم اين کار برايش عادي مي شود و هم به اين علت که رسيدن به اهداف، به نوعي برايش تشويق محسوب مي شود تمايل به کتمان حقيقت در او افزايش مي يابد.
landscape 1476128362 lying kid
از آن جا که کودکان در سنين پيش دبستاني نمي توانند واقعيت را از خيال تفکيک کنند براي کسب لذت در دنياي تخيلي خود فرو مي روند در اين سن چنين روياپردازي هايي با دروغگويي ديگر افراد در سنين بالاتر تفاوت دارد. گاه اين خيالات در کودکاني با هوش سرشار بيشتر ديده مي شود. کودکان به مرور متوجه مي شوند که با تعريف وقايع غير واقعي مي توانند توجه ديگران را به خود جلب کنند از اين رو، در مواجهه با موقعيت هايي که در آن از اعتماد به نفس کافي برخوردار نيستند يا محبت مورد نيازشان را دريافت نمي کنند تمسک به اين روش را آغاز مي کنند. تمايل به همانند شدن با شخصيت هاي محبوب نيز کودک را به اين سمت سوق مي دهد که در خيالش خود را در جايگاه آن ها ببيند و رفتارهاي آنان را به خود نسبت دهد. به عنوان نمونه او دوست دارد که در جايگاه پدر يا حتي يک شخصيت کارتوني باشد و اين امر باعث مي شود تا ماجراهايي مانند آنچه مربوط به آن فرد است را عيناً در مورد خودش بيان کند.

راهکارهاي پيشنهادي:

توجه به سن کودک:
دروغگويي کودکان در حدود چهار تا پنج سالگي صرفاً شيوه اي براي بيان افکار يا دفاع از خود است. بنابراين تنبيه در اين سنين روش غير مطلوبي است. بهتر است که به جاي اين کار، به او آگاهي لازم براي تفکيک حقيقت از خيال را ارائه کنيم مثلاً بگوييد: “داستان زيبايي بود بيا آن را با هم بنويسيم تا براي بقيه هم بخوانيم. بعدش ببينيم کدام قسمت هايش در دنياي واقعي مي تواند اتفاق بيفتد و کدام قسمت هايش شايد فقط در ذهن ما باشد”.
مديريت در توجه به کودک:
والدين نبايد در برابر حرف هاي غير واقعي کودک تنها شنونده باشند برعکس بايد به نحوي توجه را از کودک دريغ کنند و مشغول فعاليت ديگري شوند تا کودک دريابد که اين روش شيوه مطلوبي براي رفع نيازهايش نيست البته بايد خلاقيت کودک را مورد تقويت قرار دهند و از آن تمجيد کنند اما نسبت به دروغ ها با نهايت آرامش به کودک بفهمانند که رفتار مورد نظر والدين به چه صورت است.
برخورد عادلانه:
وقتي براي رفتارهاي نامطلوب جزئي، کودک به شدت تنبيه مي شود و اين احساس در او شکل نمي گيرد که رفتارش به نحوي منصفانه مورد قضاوت قرار گرفته است دليلي براي راستگويي ندارد بنابراين تلاش کنيد که ضمن توضيح دلايل تنبيه شدن او، زياده روي نيز نداشته باشيد.
ارائه پاداش در قبال راست گويي:
همان گونه که حذف پاداش ها يک رفتار منفي را کاهش مي دهد ارائه تقويت و پاداش نيز موجب ترغيب کودک به انجام يک رفتار خوب مي شود بنابراين به ياد داشته باشيد که تشويق رفتار مطلوب از تنبيه رفتار نامطلوب اهميت بيشتري دارد. به ويژه دريافت توجه کافي نياز کودک را تامين مي کند و او را از تمسک به شيوه هاي منفي براي کاهش تنش هايش بي نياز مي سازد. با اين حال چنانچه اين رفتار کودک در قياس با ديگر هم سالان بسيار متفاوت بوده و به دفعات روي داده است همچنين به ويژه اگر با پرخاشگري، ناسزاگويي و بي قراري شديد همراه باشد استفاده از راهنمايي حضوري يک روان شناس يا روان پزشک راهکار مناسب تري خواهد بود.

No comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *