بزرگترین درسی که میتوان از تصاویر خطای دید گرفت!


به احتمال زیاد شما هم تا كنون عكسهای زیادی در مورد خطای دید، ملاحظه كرده اید.
مثلا این عكس رو ببینید:
اول :
اكثرا مردم می گویند تا چیزی را با همین دوچشم خود نبینیم باور نمی كنیم. همچنین می گویند شنیدن كی بود مانند دیدن. اما اینجا می خواهیم بگوییم همیشه موقعیتها ، اشیاء و مسائل آنطور هم كه دیده می شود،‌ممكن است نباشند.دوم:
بدون توجه به مسائل انتزاعی و برداشتها و تفسیرها، همین دیدن ساده اشیاء هم می تواند تحریف شود.سوم:
اصطلاحی به عنوان اثر هاله ای ، یا تاثیر زمینه در ادراك وجود دارد. به این مفهوم كه معمولا مسائل حاشیه ای و اطراف یك موقعیت روی آن موقعیت تاثیر می گذارد.تصور كنید قد فردی ۱۷۰ سانتیمتر است،‌ اگر او را میان بازیكنان بلند قد بسكتبالیست كه قدهایی بالای ۱۹۰ سانتیمتر دارند،‌قرار دهیم و از شخص سومی بخواهیم در مورد قد این فرد اظهار نظر كند، او ممكن است بگوید قد این فرد كوتاه هست.
اما همین فرد ۱۷۰ سانتیمتری اگر در جمع افراد كوتاه قد زیر ۱۵۰ سانتیمتر ممكن است بلند قد به نظر برسد.از این مسئله حتی در مسائل روانشناختی می توان بهره گرفت.

مثال:
آقایی با لباس تمیز و ست شده درب كافی شاپ را با احترام برای خانمی باز می كند، از پشت یكی از میزها یك صندلی را كمی بیرون می كشد و به آن خانم تعارف می كند، و بعد از گارسون خواهش می كند دو نوشیدنی برای آنها بیاورد. و پس از گرفتن نوشیدنی با لبخند از او تشكر می كند.
لطفا پاسخ بدهید:
۱ – این آقا اجتماعی است؟
۲ – این آقا تحصیل كرده است؟
۳ – این آقا فرد خودساخته ای هست؟
۴ – این آقا از هوش بالایی برخوردار است؟
۵ – این آقا مهربان است؟
۶ – این آقا خونسرد است؟
۷ – این آقا مودب است؟
۸ – این آقا با اخلاق است؟
و ….

آری شاید، شما هم دچار این تاثیر زمینه در ادراك شده باشید. با این توضیحات مشخص می شود كه این آقا مودبانه برخورد می كند و سایر گزینه ها باید جداگانه بررسی شود.
اما چرا همه ما تمایل داریم كه جواب همه سئوالات بالا را مثبت بدهیم؟
چون اثر یك رفتار یا یك موقعیت در اطراف آن منتشر می شود. مودب بودن این آقا روی سایر برداشتهای ما از این آقا تاثیر می گذارد.

چهارم:
اگر تمركز خود را روی یك بخش یا یك موقعیت متمرك كنیم،‌ روی یك صفت یا یك رفتار دقت كنیم، بیشتر می توانیم آن موقعیت را ارزیابی كنیم. و پس از اتمام ارزیابی،‌سراغ مسئله بعدی می رویم.
در واقع ابتدا اجزاء یك موقعیت را تك به تك مورد بررسی قرار می دهیم و در انتها آنها را در رابطه با هم جمعبندی می كنیم.

مثلا در انتخاب همسر، یه نگاه كلی به فرد نمی كنیم و عاشقش بشویم و مسئله تمام!!!!!!
باید تك تك معیارها را به صورت منفرد بررسی و ارزیابی كنیم. مسئولیت پذیری جدا، انعطاف پذیری جدا، مسائل اجتماعی جدا، مسائل مربوط به اوقات فراغت جدا، مسائل مربوط به نگاه جنسیتی جدا، مسائل مربوط به تقسیم وظایف و تصمیم گیری خانواده جدا، اعتقادات جدا، مسائل اخلاقی جدا، مسائل تحصیلی جدا و ……، بعد هم اینها را یكبار در رابطه با هم نیز ارزیابی می كنیم.

نتیجه گیری:
همانطور كه در این اشكال وقتی به صورت كلی نگاه می كنیم به خاطر تاثیر متقابل اجزاء تصویر، به اشتباه حركتی یا مسئله خاصی را درك می كنیم ، در مسائل واقعی زندگی هم ممكن است چنین اشتباهی را بكنیم.
لذا بهتر است با تمركز به جزئیات هر موقعیت یا به جزئیات رفتار دیگران ، شناخت عمیق تر و تحریف نشده ای را كسب كنیم. و بعد در مرحله بعد این جزئیات را در رابطه با هم ارزیابی كنیم.

به چشمان خود اعتماد كنید، به فكر و هوش خود اعتماد كنید،‌اما آسیب پذیری های آنرا نیز بشناسید و آنچه ممكن است موجب تحریف آن شود را بشناسید.

اگر شما بدانید عینكی با شیشه سبز به چشم زده اید، كه رنگ اشیاء را تحریف كرده و به رنگ سبز نشان می دهد،‌دیگر كاه را با خوش باوری یونجه نمی بینید.

یكی از این تحریف ها،‌تحریف عشق است.

عشق می تواند نگاه ما را به معشوق تحریف كند. احساسهای ناشی از هورمونهای جنسی گاهی تمركز ما را از تك تك خصوصیات معشوق می گرداند و كلیتی متحرك و پویا نشان می دهد. در حالیكه نگاه متمركز و عمیق به خصوصیات منفرد معشوق شاید،‌ موضوع دیگری را پیش روی ما بگذارد.

No comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *