نقاط کور فکر و چگونگی پیدا کردن آنان


آنچه نمی دانید می تواند به شما آسیب برساند! نقاط کور فکر

از آنجا که ما بیست و چهار ساعت شبانه‌روز و هفت روز هفته در ذهن خود هستیم، تمایل داریم که باور کنیم آنچه می پنداریم درست است، و در دیدن پارادایم های خودساخته ای که از طریق آنها دنیای خود را مشاهده می کنیم مشکل داریم.

در نتیجه، شما نقاط کوری دارید که بعضی اوقات مانع از دیدن واضح آنچه به آن نیاز دارید می شود و شما اغلب الگوهای تفکر را که مانع از دستیابی شما به اهدافتان می شود، نمی بینید.

به همین دلیل در این نوشته از مجله روانشناسی آرامش زندگی به این موضوع خواهیم پرداخت.

برای اینکه بتوانید نقاط کور خود را ببینید، اولین چیزی که باید از آن آگاه باشید این است که دنیای اندیشه درونی شما بسیار شبیه یک درخت است.

“تنه درخت” پایه و اساس سیستم اعتقادی شماست و در طی تجربیات اولیه زندگی شکل گرفته است.

به عنوان مثال، کودکی را در خانه تصور کنید که با هر بار گریه شخصی او را بغل کرده و آرام می‌کند و سعی می‌کند احساس خوبی به او بدهد.

آن نوزاد مجموعه خاصی از انتظارات را در مورد اینکه آیا جهان مکان خوبی است، آیا نیازهای او برآورده می شود، آیا مردم مهربان هستند و غیره، را در خود پرورش خواهد داد.

حال کودک دیگری را در خانه ای متفاوت تصور کنید که هر بار که گریه می کند، کسی برای آرام کردن او نمی آید.

این نوزاد انتظارات بسیار متفاوتی در مورد اینکه آیا دنیا مکان خوبی است، آیا نیازهای او برآورده می شود، افراد مهربان و غیره هستند، ایجاد خواهد کرد.

به هزاران تجربه فکر کنید که در چند سال اول کودکی وقتی کودک در حال یادگیری محیط و شکل گیری دیدگاهش در مورد جهان است، می تواند رخ دهد.

از تنه درخت شاخه های بزرگی که شاخه های دیگر را نگه می دارند بیرون می آیند و اینها نمایانگر آن چیزی است که به عنوان مجموعه ای از باورهای اصلی شناخته می شود.

نقاط کور فکر

نقاط کور فکر

“باورهای اصلی” اصلی‌ترین دیدگاه‌های شخص در مورد خود، دیگران و جهان است.

نمونه‌هایی از برخی باورهای اصلی منفی عبارتند از:

  • من به اندازه کافی خوب نیستم
  • من دوست داشتنی نیستم
  • این دنیا جای امنی برای من نیست

بالای درخت جایی است که حوادث زندگی اتفاق می افتد و شاخه هایی که از بالای درخت به پایین سرازیر می شوند، افکار شما در مورد آن تجربیات است.

افکاری که درباره یک تجربه دارید هرگز تصادفی نیستند. آنها به باورهای عمیق شما پیوند دارند.

نگرش دیگر در این مورد این است که باورهای اصلی مانند عینکی است که ما بر چشم زده ایم و هر موقعیت و تجربه زندگی را از پشت آن عینک می بینیم.

چیزی شبیه به داشتن یک عینک آفتابی که فراموش کرده ایم بر چشم زده ایم. یک روز آنها را از چشم خود بر می‌داریم و متوجه می‌شویم که دنیا واقعاً آن رنگ نیست.

اعتقادات اصلی شما به عنوان عینکی است که نحوه مشاهده و تفسیر رویدادهای زندگی شما را رنگ می کند.

این بدان معنا نیست که جهان واقعاً چنین است، این بدان معنی است که شما بر اساس تاریخ شخصی خود، عقاید خاصی را ایجاد کرده اید که در حال شکل گیری نحوه نگاه شما به جهان است.

این لنز همچنین به عنوان یک فیلتر انتخابی عمل می کند، از این طریق شواهدی را جمع می‌کنید که با آنچه که از قبل معتقدید درست است، مطابقت دارد.

آشنایی با نقاط کور فکر

به عنوان مثال، اگر باور اصلی شما این باشد که دوست داشتنی نیستید، وقتی به مهمانی می روید که 10 نفر می گویند از دیدن شما بسیار خوشحال هستند و یک نفر بگوید من فکر نمی‌کردم شما اینجا باشید، به احتمال زیاد برای ثابت کردن یک نظر منطبق بر باور اصلی شما شروع به یک زنجیره تفکر مانند این می کنید:

  • می دانم چرا فکر نمی‌کرد من اینجا باشم
  • آیا او فکر می‌کرد من دعوت نشده‌ام
  • آیا دیگران فکر می‌کنند که من نباید آنجا باشم
  • شاید میزبان فقط از روی اجبار مرا دعوت کرده و واقعاً نمی‌خواست من آنجا باشم
  • من می‌دانستم که نباید می‌رفتم

به نظر شما انگار آن 10 نفر دیگر که از دیدنتان خوشحال شدند وجود ندارند، زیرا تنها شواهدی که ثابت کرد، همان چیزی بود که از قبل با باور اصلی شما سازگار بود و اکنون این باور اصلی تقویت شده و از هر زمان دیگری قوی تر است.

از آنجا که اعتقادات اصلی شما عینک شما برای دیدن جهان است، اگر به باورهای اصلی خود  آگاهی نداشته باشید، در توانایی تفکر عینی و موثر در مورد بسیاری از موقعیت‌ها نقاط کور قابل توجهی خواهید داشت.

یک راه ساده برای شناسایی باورهای اصلی شما استفاده از یک ابزار اساسی شناخت درمانی است که به عنوان رکوردهای فکری شناخته می شود.

همچنین بخوانید:

قدرت فکر در تغییر سرنوشت

پیشنهاد می شود 3 ستون با عنوان A ، B و C بر روی یک ورق کاغذ یا یک فایل اکسل ایجاد کنید و رویدادهایی را که باعث احساسات منفی شما می‌شوند برای مدت 30 روز ردیابی کنید.

این کار برای رویدادهایی که احساس مثبت در شما ایجاد می کنند نیز مفید است، اما اکثر مردم نمی خواهند باورهایی که منجر به احساسات مثبت می شود را اصلاح کنند، بنابراین شما به دنبال شناسایی مواردی هستید که می خواهید تغییر دهید.

در ستون A ، رویداد فعال یا رویدادی را که از آن آگاه هستید لیست کنید. سپس به ستون C بروید و نتیجه احساسی A را یادداشت کنید.

به عنوان مثال، در ستون A می نویسید که رئیس شما از کار شما راضی نیست، سپس در ستون C می نویسید که چگونه نظر وی در شما حس  عصبانیت یا افسردگی ایجاد کرده است.

سپس در ستون B آنچه باور دارید که درست است را در  مورد رویداد ستون A  که باعث احساس شما در c ستون شده است را می نویسید.

 

C B A
عصبانیت با من ناعادلانه رفتار می شود رئیس از کارمن راضی نیست

 

اگر این تمرین را به مدت 30 روز انجام دهید و حداقل 4-5 رویداد در هفته را در مورد فکر خود بنویسید، آنچه پیدا خواهید کرد این است که موقعیت‌های مختلفی در ستون A وجود خواهد داشت اما افکار در ستون B  تم های(قالب) مشابهی دارند که ظاهر می‌شوند، مانند من به اندازه کافی خوب نیستم.

تنبلی نکنید! تجربه نشان داده است که بسیاری از مراجعان از نوشتن فرار می‌کنند. پس به شما صراحتا می‌گویم اگر می‌خواهید نقاط کور فکر خود را پیدا کنید و  تغییر کنید، همین حالا یک ستون مانند نمونه درست کنید و هر روز آن را پر کنید.

پیدا کردن نقاط کور فکر

چطور نقاط کور فکر را پیدا کنیم

موضوعاتی که نمایان می‌شوند، باورهای اصلی شما را منعکس می‌کنند.

هنگامی که از باورهای اصلی خود آگاهی پیدا کردید، در موقعیتی قرار می‌گیرید که در مورد آنها انتخاب کنید و برای خلاص شدن از باورهایی که به شما خدمت نمی‌کنند و ایجاد باورهای جدید و موثر برای آنچه می‌خواهید و کسی که می‌خواهید بشوید تلاش می‌کنید.

اگر این تمرین را انجام دادید و متوجه شدید که هنوز در دیدن الگوهای اصلی تفکر خود مشکل دارید، پیشنهاد می‌کنم با یک درمانگر متخصص در زمینه شناخت درمانی کار کنید تا به شما کمک کند.

 

دکتر مهرداد نامدار روانشناس و درمانگر بالینی و همچنین دیگر همکاران ما در مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی آرامش زندگی ، آماده کمک به شما در راه تغییر مثبت‌تان هستند.

No comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *