۱- شنــــاخت علل :
بايد بدانيم چرا كودك دروغ مي گويد ؟ چه انگيزه ها و موجباتي او را به دروغ واداشته اند؟ هدف او از اين دروغ چيست ؟
۲- دادن آگاهـــــي :
پس از شناخت علت يا علل، زمان دادن آگاهي و اطلاعاتِ لازم است. في المثل كودكي كه در اثر اشتباه در بيان تخيل و واقعيت دروغي گفته بايد بفهمد كه واقعيت چيست و خواب و خيال چيست و به او تفهيم گردد كه در بيان آن مسئله دچار اشتباه شده است.
به فردي كه در سن تشخیص است بايد تفهيم شود سخني را كه گفته ناپسند بوده و مورد قبول و پذيرش پدر و مادر و ديگران نيست و ممكن است روزي اين گونه سخنان زيان و خطر پديد آورند و باعث آبروريزي هايي شوند و …
۳- ايجـــاد محيــــط سالــــــم :
محيط خانه و تربيت كودك را از ريا و نيرنگ دور سازيد و افراد را از معاشران دروغ پرداز ، حتي آنهايی كه گاهي به شوخي دروغ مي گويند بر حذر بداريد. زيرا كودك است و جنبه نقش پذيري و تقليد او .
۴- رعـــايت انصــاف :
طفلي شاهد بي انصافي هاي والدين است. پدر و مادر را مي بيند كه مثلاً دراثر اشتباه ظرفي از دستشان مي افتد و مي شكند و كسي نيست آنها را مورد بازخواست قرار دهد ، ولي همين كه نمونه اين لغزش توسط طفل صورت بگيرد او رابه باد ناسزا و متهم به سر به هوايي مي كنند. كودك چون انصافي از پدر و مادر نمي بيند و از سوي ديگر مايل به شكست و تحقير شخصيت خود نيست تن به دروغ مي دهد.
۵- عفــــــــو و بخشـــــش :
در خانه و زندگي و در اداره فرزندان رعايت انضباط و ضوابط اخلاقي ضروري است؛ ولي زياده روي در اين امر نيز درست نيست. براي واداشتن طفل به راستگويي ضروري است در مواردي از بعضي لغزشها كه گاهي خود هم مرتكب آن مي شويم طفل را ببخشاييم. حتي رعايت انصاف ايجاب مي كند كه او در مواردي كارهاي جزئي خود را كه علني كردن آن موجب شرم و حياست از شما پنهان دارد البته به شرطي كه مخالف شرع و اخلاق نباشد.
۶- محــــدود كـــــردن تـــــوقعات :
از او انتظار نداشته باشيد كه همه ي خواست هاي شما را برآورده كند و كاري كه شما در انجامش ناتوانيد و يا تنبلي تان مي آيد كه آنرا انجام دهيد، او براي شما انجام دهد .
۷- ايمــــن كــــردن از مجـازات :
فرزندان ما بايد در خانه احساس آرامش و اطمينان كنند و مطمئن باشند كه خطاهاي بي اختيار بخشوده ميشود. تنبيه و سرزنش براي مواردي است كه تعمدي در كار باشد و تازه اگر در همان كار عمدي هم سخن راست گفته شود موجب تخفيف در عقوبت است .
۸- پنــــد و انـــدرز :
اين امر در كودكان مؤثرتر است از آن جهت كه هنوز با فطرت خود فاصله چنداني نگرفته اند و هنوز درون و ضميرشان پاك و صاف است. بيان يك مسئله كه اين روش فلان ضرر را دارد و خدا از آن راضي نيست و آدم را به جهنم مي برد مي تواند در بازداشتن او از اين راه مؤثر باشد .
۹- ارائـــــه محبــــت :
به فرزند بايد محبت كرد به گونه اي كه او گرمي و لذت آن را بچشد و احساس كند. وجود محبت سبب مي شود كه طفل نيازي به تظاهر و تصنع نداشته باشد و به دروغ و فريب رو نياورد. محبت پيوند دهنده همه گسستگي هاست و باب ملاحظات را بين كودك و والدين پديد مي آورد. او را وامي دارد در چارچوب نظامي حركت كند كه والدين براي او ترسيم كرده اند. البته لازمه اين محبت آن است كه در مواردي لغزش او را ناديده بگيرند و اگر هم خطايي مستحق تنبيه انجام داد بر او ببخشاييم .
۱۰- هشـــــدار به كـــــودك :
ما معمولاً سعي داريم به كودك تفهيم كنيم كه راه او راهي درست و به صواب نيست . البته اين سخنان براي همه ي اطفال قابل فهم نيست. اگرچه كودك بايد از قبل بداند كه دوست داشتن والدين چه منافعي براي او دارد و دوست نداشتن چه زيانهايي. بعدها در سنين بالاتر مي توان به او گفت كه اين كار را خدا دوست ندارد و چيزي كه خدا دوست نداشته باشد برايش عقوبت و مجازات تعيين مي كند ، او را به جهنم و آتش مي سوزاند و از محبت ها و لذتها محروم مي سازد .
۱۱- اعــــلام نارضایتـــــی :
پدر و مادر با نشان دادن حالت خود و با بيان خويش بايد به او تفهيم کنند كه از عمل او ناراضي هستند ، دوست ندارند دروغ او را بشنوند و از اين كه او در حضور جمع ، اين دروغ آن هم با اين عظمت را گفته خوشحال نيستند. والدين در مواردي با نشان دادن قيافه مظلومانه و حق به جانب به او نشان دهند كه آبرويشان در اين دروغ از ميان رفته و آنها از اين مسئله ناراحت اند. بايد مسئله را به گونه اي در ذهن بزرگ كرد تا ديگر اين حالت مكرر نشود و او هوس دروغگويي نكند .
۱۲- ايجـــــــاد ســـــرخــــوردگــــي :
در مواردي كه دروغگويي كودكان مكرر شود مي توان در حد متعادلي روحيه او را شكست و سرخوردگي در او ايجاد كرد؛ مثلاً آنگاه كه سرگرم دروغگويي و ميدان داري است با قيافه اي گرفته و بدون لبخند و بدون تصديق و تأييد با او مواجه شويم و در برابر سخنانش بي تفاوت باشيم و در وسط سخنش خودمان با ديگري صحبت كنيم و يا موضوع بحث را عوض كنيم تا او بداند در اين راه توفيق نيافته است.
۱۳- مـــچ گيــــري :
در مورد حادتر مي توان موضع شديدتري گرفت و پس از بيان دروغهايش آن را به رخش كشيد و به او تفهيم كرد كه ما مي دانيم تو دروغ مي گويي . البته لازم است اين مرحله پس از همه تذكرات، اخطارها و اندرزها باشد و آنچنان نباشد كه در حضور جمعي صورت گيرد و او در اين زمينه احساس حقارت كند. چون به هنگامي كه كودك خود را رسوا ببيند سر از كارهاي خطرناكي در مي آورد و دروغگويي حرفه اي مي شود .
۱۴- تنبيــــه و تهــــــديد :
در مواردي كه هيچ يك از مواضع بالا سودي نبخشد و فايده اي ندهد بهتر است از راه تهديد و يا تنبيه او را از دروغگويي دور داريم كه البته اين راه، چندان عملي نيست و تنبيه ما نشان ميدهد كه ديگر در تربيت، كار از كار گذشته است .
هشـــــــــدارها در اصـــــــــلاح دروغ
۱- ضـــرورت ايجاد رشــد :
در نظر ما آن كس كه تن به خيانت و دروغ مي دهد و هنوز به ارزش وجودي خود و به ارزش حقيقت و اخلاق پي نبرده است. پس خوب است به او فرصت رشد و زمينه آنرا بدهيم. او را واداريم كه دريابد وجودش ارزنده و مهم است و ارزش بالاتر از اين است كه خود را كوچك كند و دروغ بگويد. اگر او در سايه دروغ توانسته است ديگران را فريب دهد و دروغ بگويد حيثيتي به دست نياورده است؛ اگرهم به دست آورده باشد از آنِ نيست او بلكه از آنِ دروغ است .
۲- كسب محبـــــوبيت حقيقــــــي :
كودك و حتي بزرگسال بايد در يابد كه محبوبيت قابل ارزش درسايه راستي است نه دروغ و خيانت ؛ اگر راست بگويد و تنبيه شود براي او ارزنده تر است تا آن كه دروغ بگويد واز تنبيه بركنار گردد. در اين زمينه ضروري است بين ارزش حقيقي محبوبيت و ارزش كاذب آن فرقي بگذاريم و نشان دهيم كه اولي پايدار است و دومي متزلزل. اين مسئله را به طفل هم مي توان تفهيم كرد كه اگر امروز اين دروغ را گفتي و به هدف رسيدي ، فردا براي رسيدن به اين هدف چه خواهي كرد ؟
۳- اعطــــاي آزادي منــاســـب :
بسياري از فرزندان ما دروغ مي گويند به خاطر آن كه ما فرصت و امكان راستگويي را از آنان سلب كرده ايم . اگر به آنها بگویيم كه بدون ترس و وحشت آزادند كه مسئله خود را با ما در ميان نهند و نيازهاي خود را به ما بگويند مشكل دروغگویی شان حل شده است . اصولاً محيط صادقانه و صميمانه در تربيت و اصلاح افراد مؤثر است.
۴- تــــوجه به دوران كــــــــــودكــــي :
از ويژگي هاي دوران كودكي اين است كه ثبات و دوام ندارد. لحظه اي شاد است و لحظه اي ديگر غمگين. لحظه اي احساس نياز به امري مي كند و جان و روانش را وابسته به آن مي داند و در آني ديگر احساس استقلال دارد و فكر مي كند نبايد كسي بالاي سر او باشد. بر اين اساس اگر كودك شما دروغي گفت گمان نكنيد او سر از فساد در آورده است . همين طفل با راهنمايي مناسب آن چنان پاك و معصوم خواهد شد كه شما خود تعجب بوديد . البته اين سخن دليل بر آن نيست كه دروغ او را ناديده بگيريد. متناسب با اهميت و عظمت دروغ و شرايط و احوال طفل بايد آن را پيگيري كرد .
۵- اعطـــاي ميـــــدان فعاليت :
برخي از فرزندان در خانه نقش برده اي را ايفا مي كنند كه اختيار هيچ چيز را ندارند . منحصراً در چارچوبي مي توانند فعاليت كنند كه پدر و مادر به صورت ضوابط ريز تهيه ديده و ناظر بر اجراي آن هستند. روشن است كه فرزندان ميدان عمل بيشتري را مي خواهند دارند و هر وقت ضرورتي براي استفاده از آن ميدان برايشان پديد آيد از آن استفاده مي كنند و در برابر بازخواست هاي بعدي خود را براي دروغ پردازي آماده مي كنند . در زمينه سازندگي و رشد ، يك بعد قضيه اين است كه به او ميدان حركت و تلاش بدهيد و او را در آن ميدان آزاد بگذاريد تا خود را بيازمايد و قدرت و امكانات خود را كشف كند و براي اثبات ارزش وجودي خود نيازمند به دروغگويي نباشد .
۶- ايجـــاد زمينـــه احســـاس اعتمــــاد :
وجود زمينه احساس اعتماد باعث آن مي شود كه كودك خود را مجاز احساس كند كه مسائل خود را به گونه هاي جدي با والدين در ميان نهد. اگر خيانتي درباره او روا داشته شد آنرا براي شما بازگويد و شما را در جريان كارها قرار دهد. چه بسيار فرزندان جامعه كه قرباني توطئه ها و هوسهاي شوم ديگران شده اند و از ترس مجازات و به خاطر نداشتن اعتماد آنرا به شما نگفته اند و شما روزي از آن سر در آورده ايد كه كار از كار گذشته بود.
۷- خــــودداري از آبــــروريــــزي :
گاهي برخي از فرزندان، حقايق خود را با والدين در ميان نمي گذارند از آن بابت كه احساس مي كنند آنها خود نگهدار نيستند و اگر حقيقت مسئله را بدانند آن را نزد اين و آن بازگو مي كنند و در آن صورت آبروي او از ميان مي رود. اگر كودك احساس كند كه آبرويش رفته ديگر فردي خطرناك خواهد بود و با او نمي توان زيست. هميشه سر از فتنه گيري و دروغ در خواهد آورد و هميشه سخنان او مورد تأمل خواهد بود .
۸- بيـــان عـــــوارض و خطـــــر :
كودكان و فرزندان ما سن و تجربه اي ندارند تا در سايه آن بتوانند آينده را آنچنانكه هست ببينند. و يا آن چنان تجربه اي ندارند كه بتوانند عواقب نامطلوب وضعي را كه در اثر دروغ پديد خواهد آمد درك كنند.در اينجاست كه والدين و مربيان از طريق ذكر داستانهاي مربوط به دروغگويي و فرجام آن قادر مي شوند به ارشاد او پرداخته و هدايتش كنند. البته ذكر داستانها از همان سنين خردسالي و در موقعي كه هنوز وارد اين مرحله نشده است مؤثرتر است. روزي كه او از مسئله دروغ وحشت داشته باشد به هيچ وجه حاضر به آن نمي شود .
۹- بيــــــان شــــــــرايط ارزش او :
والدين و مربيان لازم است به كودك تفهيم كنند كه اگر براي او ارزش و احترامي قائلند به خاطر صداقت اوست و اگر رعايت صداقت و درستي را نكند احترامي نخواهد داشت. به او تفهيم كنيد بدان اندازه بايد رشد داشته باشد كه اگر راستگويي به زيان و ضرر اوست باز هم راست بگويد و صراحت و قاطعيت خود را از دست ندهد. اگر كار بدي كرده ، مي تواند از آن عذر بخواهد ولي اگر دروغي از او صادر شود قابل بخشش نخواهد بود .
۱۰- آمــــادگي بــراي پذيــــرش او :
والدين و مربيان عملاً بايد نشان دهند كه آماده پذيرش كودك و حتي خطاهاي او هستند. حاضرند به حرفهاي او گوش فرادهند و به احساسات و عواطف او احترام بگذارند. در برابر لغزش او خشونت به خرج نمي دهند و آبروي او را در ميان جمع حفظ مي كنند. اين امر زمينه و امكان دروغگویی را از كودك سلب ميكند و او را در مسير صلاح قرار ميدهد .
۱۱- جنبـــه الگــــوي والـــدين :
فراموش نكنيد كه كودكان از ما درس مي گيرند . دروغ را از ما مي آموزند. اگر موضع ناروايي در برخورد و رفتار و گفتارها اتخاذ كنيد او همان را ادامه خواهد داد. هرگز گمان نكنيد كه كودك آن را نمي فهمد. او ظاهراً در برابر رفتار شما آرام است ولي همان را مي آموزد وعمل مي كند. شما با عمل خود راه اقدام به خطا را برايش آسان مي كنيد و زمينه صدق و راستي را از او مي گيريد. در چنان صورتي شما مسئول عواقب نابسامان رفتار فرزند خود خواهي بود. ايمان شما به خدا و رعايت اصول پرهيزكاري و اخلاص و مراقبت در گفتار و رفتار شما درسي ارزنده براي فرزندان است و در نجات از اين معضل كمك مؤثري خواهد برد.
۱۲- خــــــودداري از اصـــــــــرار :
گاهي شما ميدانيد كه فرزند شما فلان غذايی را كه از آن منع بوده است خورده و لكه روي لباسش و طعم دهانش آنرا اثبات مي كند و با اينحال او انكار ميكند. اصرار شما بر انكارش خواهد افزود. در صورت اصرار بر انكارش نيز سعي نداشته باشيد به او مارك دروغگويي بچسبانيد، فعلاً مساله را ناديده بگيريد تا بعدها در خلوت او را به خطايش آگاه كنيد .
دروغ در چه كسانــــي بيشتــــر است ؟
- در بين آنها كه ضعيف و عصبي و يا هيجاني هستند.
- در آنها كه رشادت و شجاعت لازم و كافي را ندارند و ترسو هستند .
- در بين آنها كه به صورت افراطي خواستار جلب نظر و محبت اند .
- در بین آنان كه قدرت نياز در آنها نيرومند و دستيابي به هدف برايشان دشوارتر است .
- در بين آنها كه تكاليف شاق بر آنها تحميل شده و قدرت تحمل آنرا ندارند .
- در آنها كه ايمانشان ضعيف است و فشار واِعمال قدرت شما بر آنان بسيار است .
- آنها كه دوران كودكي توأم با محروميت و نابساماني بسيار داشته اند و محبت كافي نديده اند .
- و بالاخره آنها كه از تربيت كافي ولازم برخوردار نبوده اند .
تـــذكــــري به والـــدين و مــــربيــــان
اعمال برخي از طرق براي اصلاح دروغ كودكان يا مؤثر نيست و يا اثرش چندان زياد نيست و حتي در مواردي ممكن است آثار معكوس و نامطلوب بر جاي گذارد مثل :
- سرزنش ها و ملامت هاي بسيار .
- اعمال خشونت و تنبيه بيش از اندازه و آزار رساندن به او .
- متهم كردن و دروغگو خواندن كودك و بردن آبـــروي او در نزد ديگــران .
- دريغ داشتن محبت و هدايت از كودك و همچنين اعلام سلب اعتماد از او .
- رها كردن طفل به حال خودش بدان اميد كه او در آينده خود به خود اصلاح خواهد شد .
در همه حال ضروري است سر از علت در آوريم و درد او را به صورت ريشه اي درمان كنيم ، و نيز حسن نيت خود را نشان داده و با كودك تفاهم كنيم.
No comment