موسیقی درمانی چیست و چطور انجام میشود ؟ تعریف ، تاریخچه و روش کار
موسیقی به عنوان وسیله ارتباطی میتواند عامل ابرازعواطف ونگرشها و احساسات باشد.
مهمترین جنبه ارتباطی موسیقی به خاطر وجه غیر کلامی آن است. موسیقی منعکس کننده محدوده وسیعی ازعواطف انسانی است.
وبه دلیل جهانی بودن وعدم تعلق به گروه خاص میتواند کلیه سدهای فرهنگی وزبانی را در نوردیده وبرای تعامل انسانها تجربه ای مشترک فراهم نماید.
موسیقی واقعیتی سازمان یافته است . رویدادی واقعی که درزمان اتفاق میافتد وتوجه لحظه به لحظه فرد رامی طلبد.
موسیقی درجایی که لغات به تنهایی ناتوان هستند میتواند در ایجاد ارتباط کمک کند. به خاطر ساختار واقعی موسیقی پدیدهای شکل می گیرد که می تواند شنیده شود واحساس گردد .
رشته موسیقی درمانی درحقیقت یکی از شاخه های علوم درمانی است که دران موسیقی درمانگر از موسیقی وفعالیتهای گوناگون همراه با موسیقی بعنوان ابزار درمانی استفاده میکند واز مدتها پیش مرسوم بوده ولی به شکل علمی در دهه های اخیر مطرح شده است وتحقیقات بسیاری بر روی تاثیرات این شیوه درمانی انجام شده وهنوز هم درحال انجام است
همچنین موسیقی درمانی به عنوان طب مکمل است طب مکمل به طور خلاصه یعنی درمان بدون استفاده از داروهای شیمیایی. امروزه موسیقی درمانی جای خود را درطب مکمل باز نموده است چرا که استفاده از موسیقی موجب آرامش،بهبودمحاسبه ذهنی وکاهش اثرات ذهنی ناشی از استرسهای وارده میشود. موسیقی انسانها رادربرقراری ارتباط ،اتحاد وتطابق توانا میکند.
تاریخچه موسیقی درمانی
ازابتدای تاریخ بشر از موسیقی برای شفا استفاده میکردند . درفرهنگ ابتدایی قبایل افریقایی ،فردی به نام شامان رهبر موسیقی ،طبیب وروحانی قبیله از موسیقی برای خروج امراض ازکالبد بیماران استفاده میکرد.چینی های قدیم تمدن هندو نیز موسیقی را شفا بخش میدانستند .یونانیان نیز ازبرنامه های موزیکال برای تصفیه وپالایش احساسات استفاده میکردند.ورومی ها موسیقی را علاج طاعون ودرمان بیخوابی میدانستند .
ازقرن ۱۷تا نیمه قرن ۱۸موسیقی باحفظ اهمیت خود به عنوان امداد پزشکی برای خانواده های سلطنتی مورد توجه قرار گرفت . نویسندگانی مانند اسپنسر وشکسپیر نیز کوشیدند تا دراین دوران جایگاه علمی وپذیرفته ای از موسیقی در درمان اسیب های روانی و…ایجاد کنند درطول قرن ۱۹استفاده ازموسیقی دربرنامه های آموزشی نابینایان وناشنوایان امریکا افزایش یافت.
درقرن ۲۰ به علت کاربرد موسیقی دردرمان، زمینه ایجاد حرفه (موسیقی درمانی) مهیا شد واستفاده درمانی از موسیقی به خصوص در حرفه روانپزشکی گسترش یافت .
اولین انجمن موسیقی درمانی دردنیا،انجمن ملی موسیقی درمانی امریکااست که درسال ۱۹۵۰ تاسیس شد .درسال ۱۹۷۱نیزانجمن موسیقی درمانی امریکا تشکیل شد وبه موازات آن سومین مرکز مهم موسیقی درمانی (انجمن موسیقی درمانی کانادا)درسال ۱۹۷۴ شکل گرفت .دوانجمن موسیقی درمانی امریکا درسال ۱۹۹۸ بایکدیگر متحد شدند وسازمان واحدی را تشکیل دادند.
نخستین حرکت ملی و عمومی درکشور تاسیس انجمن موسیقی درمانی ایران (۱۳۸۰) با حضور اساتید برجسته کشور بود.هدف اصلی معرفی دانش موسیقی درمانی درسطح کشوروارائه خدمات اموزشی ودرمانی است.
تعریف موسیقی درمانی
موسیقی درمانی :کاربرد موسیقی وبرنامه های موسیقی درجهت توانبخشی بیماران جسمانی و روانی
انجمن موسیقی درمانی امریکا :استفاده وکاربرد موسیقی درجهت برخی اهداف درمانی که می تواند مواردی از جمله ایجاد تقویت وسازماندهی سلامت روحی وجسمی افراد را بدنبال داشته باشد است.
همچنین در استرالیا :استفاده بهینه ازموسیقی درجهت برخی اهداف درمانی ورفع نیازهای عاطفی، بدنی واجتماعی کودکان وبزرگسالان اسیب دیده که نیاز به کمک دارند .
انجمن حرفه ای موسیقی درمانگران :ابزاروشبکه های ارتباطی برای ایجاد رابطه متقابل بین بیمار ودرمانگر از راه موسیقی ونشانه های موسیقیایی تعریف میکنند که میتوانند هم دروضعیت بیمار وهم درشیوه درمان تغییراتی ایجاد کنند
تعریف موسیقی درمانگر
موسیقی درمانگر:متخصص وآموزش دیده رشته موسیقی درمانی است که دروس مرتبط با موسیقی ، روانشناسی وعلوم رفتاری را مطالعه نموده ودر این زمینه تجربه های علمی وکاربردی مناسب را فراگرفته است.
موسیقی درمانگر فرد تعلیم دیده ای است که به فعالیت های موزیکی نظام میبخشد وتلاش می کند تابامراجعین ارتباط درمانی پیداکند
این ارتباط مهمترین شاخص فعالیت موزیک تراپیست است .
موزیک تراپیست برای اینکه برنامه های درمانی وروشهای موثر برای درمانجویان ایجاد کند باید برنامه ریزی دقیقی را بکار گیرد
جریان برنامه ریزی موسیقی درمانی
۱- تعریف مشکل درمانجو یا زمینه نیاز آن.
۲- فراهم آوردن هدفی برای درمانجو که به رفع نیاز اوکمک میکند .
۳- برنامه ریزی مناسب فعالیت های موزیکی که به درمانجو برای رسیدن به هدف کمک میکند.
۴- تکمیل روشها و فعالیت ها و ارزشیابی واکنش های درمانجو.
مزایای موسیقی درمانی
اثرات جسمانی:ساختارفیزیولوژی مغز در پاسخ به موسیقی تغییر میکند مثلا فشار خون و ضربان قلب بستگی به نوع موسیقی دارد .همچنین موسیقی تنش ماهیچه ها را تسکین میدهد و مهارت های حرکتی را بهبود می بخشد .
باعث افزایش آندرفین و کاهش هورمونهای استرس می شود .
مطالعه ای که در سال ۱۹۹۳ در دانشگاه میشیگان انجام گرفت نشان داد که حتی ۱۵ دقیقه گوش دادن به موسیقی اثرات مثبتی بر روی فرد میگذارد.
اثرات روانی : با توجه به نوع صدا ،موسیقی میتواند به آرامش فرد کمک کند مثلا باعث افزایش یادگیری و حافظه میشود اثرات موسیقی بر روی بچه ها یی که ناتوانی یادگیری داشتند ،به اثبات رسیده و به طور جزیی باعث افزایش تمرکز میشود.
مطالعه ای که بر روی دانشجویان انجام شد نشان داد که آنها وقتی به آهنگ کلاسیک گوش میدهند مسایل ریاضی شان را بهتر انجام میدهند.
همچنین اثر بخشی موسیقی بر عاطفه انسان شناخته شده است .مثلا بر روی خواب بچه ها .
هدف ها و برنامه های موسیقی درمانی
به طور کلی فعالیت های موسیقی درمانی بر پایه چند محور کلی استوار است که عبارت است از خواندن،نواختن ، ساختن آهنگ حرکات موزیکال و بحث و گفتگو پیرامون موسیقی و فعالیتهای مرتبط با آن است.توجه اصلی در موسیقی درمانی هدفهای درمانی و توانبخشی است .
نوع برنامه و فعالیت های موسیقی درمانی به نوع ناراحتی و مشکل بیمار و همچنین هدف درمان بستگی دارد . معمولا جلسات موسیقی درمانی از گروه های کوچک و هماهنگ تشکیل میشود . وقتی مراجع و درمانگر در ارتباط متقابل و فعال قرار می گیرند آرامشی او را فرا می گیرد و به تدریج تمایل پیدا می کند تا در حلقه های گروهی نیز شرکت کند . در واقع شرکت در این جلسات برای تقویت و ایجاد مهارت های غیر موزیکال است وبیشتر به هدف های د رمانی توجه میشود .
دو روش در موسیقی درمانی
– روش فعال : نواختن ، خواندن و حرکات موزون پیرامون موسیقی
است . در این روش واکنش های مختلف عاطفی ، ذهنی ، حسی و حرکتی تحریک و برانگیخته میشود
– روش غیر فعال : شنیدن موسیقی . در این روش بیشترین تاثیر و عملکرد در جهت بر انگیختن واکنش های عاطفی و ذهنی است محور های اصلی برنامه های موسیقی درمانی مثل شنیدن موسیقی آرام بخش و نواختن موسیقی در گروه های منظم و یا انفرادی ، خواندن آواز ها ،ترانه های فردی و گروهی و حرکات موزون پیرامون موسیقی است .
چرا موسیقی به عنوان روش درمانی مفید است
گاستن یکی از پایه گذاران اولیه موسیقی درمانی به این واقعیت تاکید می کند که موسیقی یک رفتار انسانی است ونه فقط برای اینکه انسان آن راخلق میکند بلکه برای اینکه ارتباط خود رابا آن می آ فریند.گاستن سه اصل که ریشه اولیه استفاده از موسیقی است، را چنین برشمرده :
– ایجاد یا تجدید روابط بین فردی
– رشد احساس ارزشمندی درحین شکوفایی
– استفاده از پتانسیل ریتم درکسب نیرو ونظم
از نظر گاستن موسیقی ،رویدادی واقعی که درزمان اتفاق می افتد وتوجه لحظه به لحظه فرد را می طلبد .درموسیقی خصوصیات ذاتی معینی وجود داردکه موجب طلب – اجازه – تحریک وبرانگیختن رفتارهای خاصی می شود. نظم وساختارموجود درموسیقی خصوصا در ریتم آن می تواند درتشکل درک شخصی از جهان کمک کند .
چون موسیقی دارای خاصیتی مثبت ولذت بخش است به خاطر نیروی ارتباطی آن غالبا میتواند انگیزشهایی را فراهم کند که باعث پیوستن به گروه وارتباط با دیگران شود.
روش ها و تکنیک های موسیقی درمانی
۱- شنیدن موسیقی به طور غیر فعال : هدف های عمده درمانی در این روش کاهش درد ، اضطراب و استرس ناشی از بیماری و استفاده کم از داروهای بی حسی ویا کاهش عوارض جانبی داروها ودر نهایت کوتاه کردن مدت استفاده از داروها است .
۲- موسیقی و مشاوره : هدف عمده در این روش کاهش استرس ها ترس های ناشی از بیماری و جراحی و افزایش ارتباط های بین فردی و ایجاد آرامش و امید واری در بیماران است در این روش از موسیقی برای بحث وگفتگو و یا دآوری خاطرات بیماران به منظور افزایش مکالمه مثبت و ارتباط نزدیک با یکدیگر استفاده شده است
۳- موسیقی و رشد : هدف عمده در این روش افزایش یاد گیری و توانبخشی بیماران و جلو بری از واپس روی های رشدی است . در این روش از موسیقی به عنوان محرک تقویت کننده استفاده میشود وبه تقویت رفتارهای خاص خود یاری و یادگیری میانجامد
۴- موسیقی و محرک : این روش برای تقویت حواس بینایی ، شنوایی ،
لامسه به کار میرود و غالبا با فعالیت های خوشایند همراه میشود و تحریک های شنوایی ولامسه را فراهم می کند . در مواردی نیز در این روش از نمایش برای هدایت تصویرو تخیل بیماران استفاده میکنند . این روش ضمن داشتن کارایی در درمان بیمارانی که دچار تصفیه های حسی و حرکتی هستند ، تاثیر بارزی در کاهش اضطراب و افسردگی معلولین دارد .
۵- موسیقی و بازخورد زیستی : در این روش از موسیقی برای تقویت پاسخ های فیزیولوژیکی استفاده میشود و موسیقی را باز خورد های زیستی بیماران همراه می نمایند و به این ترتیب از ناراحتی فیزیولوژیک می کاهند و پاسخ های مطلوب را در آنها افزایش
می دهند.
موسیقی درمانی تکاملی (DMT)
موسیقی درمانی تکاملی رو ش مخصوص از تکنیک های موسیقی درمانی است که بر اساس مدل درمان پیشرفته ای بنا شده است . درمان پیشرفته که برای بهبود کودکان دارای آشفتگی عاطفی در مرکز روتلند آتن و جرجیا سازمان یافت ، نوعی روش روان -تربیتی است که در مورد کودکان دچار اختلال های رفتاری و عاطفی به کار برده میشود . این روش در مورد کودکان تا ۱۴ سال با موفقیت مورد استفاده قرار گرفته است . موزیک تراپیست هایی که ازاین روش استفاده می کنند باید استعداد های موزیکال کودکان را در سنین مختلف به منظور برنامه ریزی مناسب درمانی در هرسطح از عملکرد کودک مورد توجه قرار دهند و موزیک -تراپیستی که در زمینه آموزش کودکان دچار آشفتگی عاطفی کار می کنند ، با مشکلات انتقال فعالیت ها و تمرین های موسیقی درمانی کلاسیک روبرو میشود .
DMT پنج مرحله در برنامه
۱- نشان دادن عکس العمل توام با میل ورغبت به محیط موزیکال
۲- پی گیری جریانهای موزیکال گروهی.
۳- بکارگیری مهارتهای موزیکی گروهی درموقعیت های جدید.
۴-ارزیابی نقش گروه.
۵- تعمیم مهارت ها به موقعیت های جدید.
درهر مرحله انواع مختلف از فعالیت های مختلف برای تعقیب اهدافی در چهار زمینه اساسی مورد استفاده قرار می گیرد
رفتار،ارتباط،اجتماعی شدن ،تحصیلات
درمرحله اول کودکان یاد میگیرند که با میل ورغبت به صداهای محیط عکس العمل نشان دهند وبه موزیک تراپیست اعتماد کنند .
در مرحله دوم کودکان مهارتهای موزیکال خاصی را می آموزد که رابطه مناسب با دیگران برقرار کند وفعالیت هایی را برای ترکیب مفاهیم مشابه ومختلف نشانه ها ،رنگها واعداد انجام دهند.
مرحله سوم کودکان یاد می گیرند که موسیقی فردی ،رفتار،ارتباط تحصیل ومهارتهای حرکتی را در موقعیت های گروهی بکار برند .
فعالیت های این مرحله مستلزم همکاری وشراکت اعضای گروه به منظور ایجاد نتا یج گروهی است .
چهارم توجه موسیقی درمانی در جهت تعهد گروهی است یعنی کودکان یاد می گیرند گروه و نقش آن را در محیطی که شرایط بالینی کمتری دارد ،ارزیابی کنند .
در آخر کودکان می آموزند تا مهارت هایشان را به موقعیتها و شرایط غیر بالینی تعمیم دهند .
در طول این مرحله موزیک تراپیست می تواند به عنوان مشاور عمل کند تا کودکان در موقعیت های موزیکالی قرار گیرد که با محیط زندگی آنها مشابه است . وقتی
کودکان این مراحل را با موفقیت به پایان می رسانند به طور فزاینده ای سازگار می شوند.
نقش موزیک تراپیست میزان و نوع دخالت او و تجربیات موزیکی که کودکان نیاز دارند ، در هر مرحله تغییر میکند .
شیوه بالینی اورف شول ورک
این روش را کارل اورف در مدارس آلمان به کار برد و برای درمان کودکان عقب مانده ذهنی و کودکان مبتلا به اوتیسم در امریکا مورد استفاده قرار گرفت .
این کودکان با استفاده از ریتم و تکرار ، به نوعی خود آگاهی میرسند و افکارشان نظم می گیرد .
فرایند کلی در این روش شامل استفاده از حرکت ، ریتم ، صدا ، زبان و آواز دسته جمعی است .
آموزش اصولا از طریق الگو سازی و همزمان با استفاده از تکنیک های رفتار سازی انجام می شود . همچنین می توان همراه با بهره گیری از شیوه اورف ، از شیوه تصویر بدن و آگاهی از توانایی های بدن در استفاده از حرکات برای بیان احساسات و عواطف ، توانایی ایجاد هماهنگی در حرکات بدنی ، ایجاد ارتباط با دیگران استفاده کرد .
موسیقی و تخیل هدایت شده
درا ین شیوه فرد در حالتی که ذهن و جسم او آزاد و رها از تنش های گوناگون است ، به موسیقی کلاسیک گوش می دهند تا تخیلش بر- انگیخته شود . تخیل بر انگیخته شده ، جنبه هایی از «خود» را به فرد تحت درمان نشان میدهد و با همراهی موسیقی، درمان توسط فرد به کار گرفته میشود .
در این روش ،هدف درمان نشانه های اختلال نیست ،بلکه جستجوی ضمیر نا خود آگاه و مکنونات درونی فرد تحت درمان از اهمیت بر خوردار است .
در این شیوه اعتقاد بر این است که هر فردی می تواند مشکلات خود را بفهمد و امکان غلبه بر مشکلات را از طریق شناخت خود و توانایی های خود دارد . از این رو این شیوه بر درمان هایی که افرادی چون مازلو و یونگ تاثیر فراوانی بر آنها دارد ، مبتنی است .
موسیقی درمانی به روش نورودف – رابینسون
این روش در بر انگیختن پاسخ کودکان معلول شدید که بی تحرک به نظر میرسند بسیار موثر است . هدف اولیه موزیک تراپیست در استفاده از این تکنیک گسترش ارتباط با درمانجو در زمینه تجربه موزیکال است . در ابتدا موزیک تراپیست با فعالیت های حمایت شده ، محیط احساسی موزیکالی را به وجود می آورند که افزایش دهنده پاسخ های بیمار است .
در این روش بر قدرت موسیقی در بیدار سازی پاسخ های احساسی و انجام عمل به عنوان نیروی خود سازی یا خود شکفتگی تاکید زیادی شده است در روش فی البداهه استفاده از اصوات ناموزون و به کار گیری اندازه ها ، مقام ها و سبک های مختلف آزاد گذاشته شده است .
کاربرد موسیقی درمانی
مواردی از بیماریهایی که توسط موسیقی درمانی ،درمان میشوند :
الف ).بیماریهای جسمی خطرناک (درد ساده تا بیماریهای مزمن قلبی ،کلیوی وتنفسی )
ب). بیماریهایی که رو به مرگ می باشند وبرای آنها امیدی نیست(ایدزوسرطان )
ج).انواع اختلالات روانی (اضطراب ،افسردگی ،هراس،اسکیزوفرنی )
د).اختلالات رفتاری درکودکان (بیش فعالی ،کمبود توجه )
ه).معلولان ذهنی ،عقب ماندگان ذهنی ،نابینایان ،ناشنوایان ،افرادی که مشکل گفتاری دارند.
این موارد تنها بخشی از بیماریهایی است که موسیقی درمانی برای آنها کاربرد دارد. چیزی که مهم تلقی میشود این است که تا چه اندازه شخص به موسیقی وتاثیر ان در درمان بیماریش اعتقاد دارد .
کاربرد موسیقی درمانی درعقب ماندگان ذهنی
این گونه افراد به خاطر تآخیر دررشد مهارت های حرکتی وروانی وعملکرد ذهنی پایین تر از میانگین عادی به آموزش استثنایی نیاز دارند.دردهه ۵۰ اهداف برنامه های موسیقی درمانی عقب ماند گان ذهنی شامل سازگاری اجتماعی ،افزایش تمرکز ،تقویت هماهنگی ماهیچه ها ،کنترل شخصی ،ثبات عاطفی ،انگیزش وکسب کامیابی درنظر گرفته شده بود .با حرکات ریتمیک موزیکال میتوان مهارت در هماهنگی های حرکتی را بهبود بخشید. آنها با شرکت در فعالیت های گروهی موزیکی میتوانند رفتارهای اجتماعی مناسب را یاد گرفته ،مهارت هایی در همکاری گروهی بدست آورند.به علاوه گروههای اجرا میتوانند درتقویت وبهبود مهارتهای شنوایی ،دامنه توجه ،انضباط شخصی ،کنترل تحریکها ،مهارتهای حرکتی واجتماعی کمک کنند
کاربرد موسیقی درمانی دردرمان ناشنوایان
از سال ۱۸۰۰موسیقی در درمان وآموزش ناشنوایان مورد استفاده قرار گرفت . میچل(۱۹۷۶) به چهار رکن اساسی درکاربرد موسیقی اشاره میکند .
۱).استفاده از ارتعاشات موزیکی ۲).استفاده از موسیقی ودامنه وسیع فرکانسهای آن برای کمک به تشخیص میزان شنوایی وتقویت آن
۳).استفاده از ضربان ریتمیک موسیقی برای تقویت روابط اجتماعی از طریق حرکت با دیگران ۴).نظم بخشیدن به مکانیزم گفتار با تقویت زبان .ناشنوایان ارتعاش موسیقی را از طریق حس لامسه میتوانند درک کنند وآن ریتم را تقلید کنند که این عمل درک حسی صدا را در آنها افزایش می دهند .حرکات موزیکال به آنها کمک میکند تا احساس خود را بروز دهند وفرصت های مناسبی برای اجتماعی شدن آنها فراهم می آورد وحس اعتماد به نفس آنها را تقویت می کند
کاربرد موسیقی درمانی در درمان نابینایان
از آنجایی که این گروه در راه رفتن مشکل دارند بنا براین هنگام راه رفتن فاقد اعتماد به نفس وآزادی هستند وچون یادگیری به حس بینایی بستگی دارد و لذاممکن است نابینایان در بسیاری از زمینه های آموزشی کند تر از همسالان بینای خود پیشرفت کنند پس با توجه به نیاز به حرکت آهنگ هایی بکار می رود تا فرد در استفاده درست از بدنش تقویت شود .
همچنین نواختن در گروه موقعیت مناسبی فراهم می کند تا ارتباط واجتماعی شدن ورفتار با همدیگروبا افرادبینا را بیاموزندوهمچنین کسب مهارت در آ واز خواندن یا نواختن ساز ویا آموختن حرکت مستقل در رقصها می توانند اعتماد به نفس واحساس ارزش شخصی را افزایش دهند.
کاربرد موسیقی در درمان اختلالات ارتباطی
معمولا این گونه افراد در فهم زبان برای بیان افکار و عقاید خود مشکل دارند. به منظورایجاد اصوات گفتار شخص تا حدودی نیاز به کنترل عضلات تنفسی دارد .
تمرین دمیدن ونفس کشیدن می تواند کمک کند تا کنترل عضلات تنفسی مورد نیاز تکلم تقویت شود در واقع ریتم وصدای موسیقی می تواند تقویت جریان تکلم را درلکنت زبان آسان سازد .
افرادی که در ارتباط کلامی مشکل دارند با خواندن آوازها وسرودهای مخصوص می توانند در شمرده تلفظ کردن اصوات ،گفتار مورد نیاز ومهارت درتشخیص لغات رشد وتمرین کنند.
مسأله دیگر اینکه موسیقی برای تمرین درکسب مهارتها ،ایجاد انگیزه می کند.آواز خواندن به کودکان جرأت و اعتماد به نفس می دهد تا آ ن کلمات را در صحبتهای روزانه نیز استفاده کنند.
تکنیک شناخته شده درمان آوازی ملودیک دراوایل دهه ۷۰ به عنوان یک روش ترمیمی برای بخشی از مسایل گفتاری بزرگسالان زبان پریش بوجود آمده است.
در این روش عبارات وجملات کوتاه در نمونه های ساده ، آهنگین با آواز خوانده می شود و در ترمیم ارتباط کلامی بزرگسالانی که درک شنوایی وثبات هیجانی خوبی دارند ، مؤثر است.
(آلبرت واسپارکز وهلمز۱۹۷۳و۱۹۷۴)
در همین رابطه بخوانید:
No comment