ترس از اعتماد به دیگران بسیار رایج است. اگرچه اعتماد نکردن به دیگران شما را از آسیب و خیانت در امان نگه می دارد، اما شما را منزوی و مشکوک می کند. بازسازی اعتماد خود به دیگران

چگونه این اتفاق می افتد؟ چگونه شخص ایمان به انسانیت را از دست می دهد؟ و چگونه می توانید دوباره آن را پیدا کنید؟

اگر این سوال‌ها در زهن شما وجود دارند، دعوت می‌کنیم این نوشته از مجله روانشناسی آرامش زندگی را تا انتها بخوانید.

چندین دهه پیش، محققانی که در زمینه هوش مصنوعی کار می کردند این فرضیه را مطرح کردند که افراد برای کارهای خاص “کد دستوری” دارند.

به عنوان مثال، در یک رستوران، کد دستوری شما چیزی شبیه به این است:

1. به منو نگاه کنید
2. سفارش دهید
3. غذای خود را بخورید
4. پرداخت کنید
5. و بروید.

یک روش خاص وجود دارد و شما می دانید که چگونه باید پیش برود.

بسیاری از افراد، در دوران کودکی، یک کد دستوری را درباره زندگی می آموزند که چیزی شبیه به این است:

وقتی من صدمه می بینم یا ناراحت می شوم و کسی به من دلداری می دهد، حالم بهتر می شود.

اما بسیاری دیگر این کد را یاد نگرفته اند. آنها یاد می گیرند:

وقتی من صدمه می بینم یا ناراحت می شوم، کسی خودم را مقصر می داند یا عصبانی می شود و حالم بدتر می شود.

یا:

وقتی صدمه می بینم یا ناراحت می شوم، هیچ کس متوجه نمی شود، پس من تنها هستم.

این دستورالعمل ها باعث  احساس عدم توانایی اعتماد یا نزدیک شدن به دیگران است. منطقی است – اگر به دست آوردن آنچه که ما از انسانهای دیگر نیاز داریم غیرقابل انتظار باشد، احمقانه است که اعتماد کنیم.

حال در جایی دیگر، کد دستوری دوران کودکی سالم است، اما بر اثر زلزله ای از اتفاقات بد، آسیب می بیند.

به عنوان مثال، عشق زندگی ما خیانت می کند، یا شخصی که به او اعتماد کرده ایم کلاهبرداری می کند. باز هم  منطقی است که کدهای دستوری خود را بازنویسی کنید.

بازسازی اعتماد خود به دیگران

در هر صورت، شما با یک سیستم اعتقادی روبرو هستید که بین شما و بقیه جهان گوه ای ایجاد می کند.

این باورها ممکن است در مورد خود شما باشد، از جمله:

“اگر به کسی اعتماد کنم، او شخصیت واقعی مرا می بیند و مرا رد می کند.”

یا ممکن است در مورد بقیه باشد:

“اگر کسی را دوست داشته باشم ، او می رود.”

“اگر به کسی اعتماد کنم، او به من خیانت خواهد کرد.

ممکن است واقعاً باور کنید  شما به کسی اعتماد ندارید. شما فقط می توانید به خودتان اعتماد کنید.

تغییر این باورها و بازسازی اعتماد کار سختی است. هنگامی که برای اولین بار دوباره اعتماد به بشریت را احیا می کنید، ممکن است این یک تمرین ذهنی باشد.

شما در ذهن خود می دانید که می توان به بیشتر مردم اعتماد کرد، اما این را در قلب خود احساس نمی کنید.

حرکت از سر به قلب، در بسیاری از موارد، جهشی به سمت ایمان است.

چگونه خود را آماده می کنید تا یک جهش در زندگی واقعی داشته باشید؟ چگونه می توان دوباره در اعماق استخوان های خود اعتماد کرد؟

اگر برای تغییر آماده هستید، همه چیر مهیاست. با امتحان این 6 چیز شروع کنید.

1- در یک مکان بمانید

جابجایی در سراسر کشور یا جهان روشی قابل قبول از نظر اجتماعی برای قطع روابط است. اما اگر متعهد به بازسازی احساس اعتماد خود هستید، لنگر بیندازید.

این فکر ابتدا اشتباه به نظر می آید. شما نیاز به انجام یک جابجایی جغرافیایی احساس خواهید کرد، اما سعی کنید در آن مستقر شوید.

هنگامی که ریشه پیدا کردید، می توانید با شناخت و اعتماد مردم اطراف خود شاخه خود را جدا کنید.

2- خود را به کاری مشغول کنید

هنگامی که در یک مکان قرار گرفتید، وارد یک ریتم شوید. مثل کلاس یوگا ، یک گروه خانگی .

میپرسید چرا؟ برای این نیست که شما را در یک بدبختی قرار دهد. این یک قانون است: تکرار . دیدن چهره هایی بارها و بارها- مرحله بعدی ایجاد اعتماد است.

بازسازی اعتماد خود به دیگران

3– مقدار کمی بدهید، تا ببینید چه چیزی به دست می آورید

پس از دیدن همان چهره ها، مرحله بعدی آزمایش آب و دیدن آنچه به دست می آورید است. کمی درباره خود اطلاعات بدهید – لازم نیست که پررمز و راز باشید – و ببینید چه اتفاقی می افتد. معمولاً در عوض یک چیز کوچک بدست می آورید.

یا کمی درخواست کنید و ببینید چه چیزی به دست می آورید. مثلا از همسایه خود کمک بخواهید، از یک دوست برای مشاوره یا حتی یک غریبه کمک بخواهید تا قوطی رب گوجه فرنگی در قفسه بالای سوپرمارکت را به شما بدهد.

داشتن نیاز و برآورده ساختن آن قطره ای از اعتماد را افزایش می دهد. ممکن است زیاد به نظر نرسد ، اما قطره قطره متوجه می شوید که بیشتر مردم خوبی دارند و در صورت نیاز به شما کمک می کنند.

متخصصان تروما این کار را “تعامل دوباره با زندگی مشترک” می دانند، اما شما می توانید این را  اولین جهش به ایمان در اعتماد مجدد بخوانید.

راهکارهای بازسازی اعتماد خود به دیگران

4- برای آینده برنامه ریزی کنید

تجربه ضربه فقط اعتماد شما را نسبت به مردم متزلزل نمی کند بلکه اعتماد شما را در آینده نیز متزلزل می کند.

تروما مغز را به بازی می اندازد: این باعث ناامیدی می شود – این احساسی است که باعث می شود آینده شما فاقد معنا یا خوشبختی باشد – که به نوبه خود احساس می کنید آینده ای وجود ندارد.

ممکن است تصور کنید که در جوانی خواهید مر ، یا ممکن است نتوانید تصویری از برقراری رابطه، ایجاد شغل یا بچه دار شدن را داشته باشید.

این موارد به ویژه هنگامی اتفاق می افتد که انسان های دیگر عمداً حوادث وحشتناکی را ایجاد می کنند، مانند آزار و اذیت، تعقیب یا سو استفاده.

بنابراین، همانطور که اعتماد خود را به مردم جلب می کنید، سعی کنید اعتماد خود را در آینده معنادار نیز به دست آورید.

برای هفته ها، ماه ها، سال ها و دهه ها برنامه ریزی کنید. پس انداز برای بازنشستگی. برای بازگشت به مدرسه هدفی را تعیین کنید. برنامه ریزی آینده را دنبال کنید، حتی اگر هنوز کاملاً درست نیست.

چرا؟ چون انجام رفتاری قبل از یک احساس، راهی برای به دست آوردن آن احساس است.

5- رنگ آمیزی پرچم های قرمز را به رنگ سبز متوقف کنید

بسیاری از افرادی که از اعتمادشون سواستفاده می شود، آنها در نهایت خود را با افرادی که به اعتماد آنها خیانت می کنند همسو می کنند و چرخه ادامه می یابد.

اما در طول مسیر، ما یاد می گیریم که پرچم های قرمز را در دوستان و شرکای احتمالی خود ببینیم: از چیزهای کوچک مانند خودمحوری یا عدم توانایی در عذرخواهی گرفته تا چیزهای بزرگ مانند خشونت یا سو استفاده عاطفی.

نباید پرچم های قرمز را به سبز تبدیل کرده و خود نیز این کارها را انجام دهیم.

در همین رابطه ببینید
گفتگوی دکتر مهرداد نامدار در برنامه سیمای خانواده با موضوع اعتماد

6- این اعتقاد را افزایش دهید که لیاقت آن را دارید که در کنار افراد قابل اعتماد باشید

بی اعتمادی غالباً به عنوان معامله بسته است. علاوه بر اعتقاد به چیزهای بد در مورد جهان: “به هیچ کس نمی توان اعتماد کرد” ، “جهان مکان خطرناکی است” ، افرادی که نمی توانند اعتماد کنند اغلب چیزهای بد درباره خود را باور دارند: “من شکسته ام” ، “من لیاقت این را دارم که اتفاقات بدی که برایم بیفتد. ”

بنابراین برای جلب اعتماد به دیگران ، این باور را داشته باشید که شایسته احترام گذاشتن به خود هستید.

این اعتقاد را به چالش بکشید که شما شخص بدی هستید که سزاوار خیانت یا آسیب دیدن است.

چگونه؟ تغییر نظر بدون دلیل و تجربه واقعاً دشوار است، بنابراین ابتدا رفتار خود را تغییر دهید و سپس ذهنتان شما را دنبال خواهد کرد.

از خود بپرسید  “افرادی که معتقدند خوب هستند، چه کار ی انجام می دهند؟ ” کسی که لایق کارهای خوب زندگی است چه کاری می تواند انجام دهد؟”

سپس آن کارها را انجام دهید. و همانطور که قبلاً گفته شد، وقتی می بینید خودتان آن را انجام می دهید، شروع به باور می کنید که می توانید.

برای جمع بندی همه اینها ، وقتی شروع به هم ردیف شدن با افراد قابل اعتماد می کنید و می بینید که مانند شخصی عمل می کنید که اعتماد دارد دنیا عمدتا خوب است و بیشتر مردم قابل اعتماد هستند، شروع به باور آن می کنید. و این یک جهش اساسی در کسب اعتماد دوباره است.

ترجمه شده از سایت سایکولوژی تودی