جلوی خلاقیت کودکتان را نگیرید !
«دوست داری تو آینده چی کاره بشی؟»احتمالا شنیدن این حرف از زبان یک بچه برایمان عجیب است؛ چون عادت کرده ایم ما را برای دکتر یا مهندس شدن تشویق کنند تا فردی شبیه دیگران بشویم. مدام زیر گوشمان خوانده اند که درس بخوان تا بروی دانشگاه که خانم دکتر بشوی و مدام ما را به سمتی که خودشان فکر می کردند و به آن تمایل داشتند، سوق داده اند. خب می ترسیدند اشتباه برویم، می ترسیدند موفق نشویم. خلاصه کلام اینکه از راه های جدید می ترسیدند.
«دوست داری تو آینده چی کاره بشی؟»احتمالا شنیدن این حرف از زبان یک بچه برایمان عجیب است؛ چون عادت کرده ایم ما را برای دکتر یا مهندس شدن تشویق کنند تا فردی شبیه دیگران بشویم. مدام زیر گوشمان خوانده اند که درس بخوان تا بروی دانشگاه که خانم دکتر بشوی و مدام ما را به سمتی که خودشان فکر می کردند و به آن تمایل داشتند، سوق داده اند. خب می ترسیدند اشتباه برویم، می ترسیدند موفق نشویم. خلاصه کلام اینکه از راه های جدید می ترسیدند.
پس تصمیم گرفتند نقشه ای را جلوی پای بچه هایشان بگذارند و قدم به قدمشان را کنترل کنند. بله این بود یک راه تضمین شده!
اما کسی نگفت خب این همه اصرار کردند دکتر بشوی که آخرش چه بشود؟ دانشگاه بروی که بعدش چه کار کنی؟ چه فایده ای دارد رشته ای را بخوانی که پول زیادی در آن است، اما دوستش نداری؟ همه این ها سوال هایی بود که خیلی از ماها، جوابی برایش نداشتیم.
اما کسی نگفت خب این همه اصرار کردند دکتر بشوی که آخرش چه بشود؟ دانشگاه بروی که بعدش چه کار کنی؟ چه فایده ای دارد رشته ای را بخوانی که پول زیادی در آن است، اما دوستش نداری؟ همه این ها سوال هایی بود که خیلی از ماها، جوابی برایش نداشتیم.
رفتیم دانشگاه، مدرک گرفتیم و باز احساس ناراحتی کردیم؛ چون چیزی را که دوست داشتیم، پیدا نکرده بودیم؛ یعنی یادمان نداده بودند که پیدایش کنیم. کلیشه ها به ما دیکته شده بودند و حالا ما بزرگ شده بودیم؛ با مدرکی در دستمان و کلی علاقه و خلاقیت سرکوب شده در دست دیگرمان!
حالا باید بیشتر زحمت می کشیدیم تا راهمان را پیدا کنیم؛ راه مخصوص خود خودمان را، قرار نیست بچه های ما هم همین روند را طی کنند. دوران پیش از دبستان بهترین زمان برای تقویت خلاقیت بچه هاست؛ چرا که بخواهیم یا نخواهیم، مدرسه تاحدی خلاقیت بچه ها را می کشد. بگذاریم بچه ها آرزوی شغل های جدید بکنند؛ حتی همان کلیشه ها را طور دیگر دنبالش بروند. علاقه شان را کشف کرده و کمکشان کنیم از همین حالا راه خود را پیدا کنند؛ راه مخصوص خود خودشان را. فراموش نکنید همه بچه ها «خاص» به دنیا می آیند؛ البته اگر پدر و مادر به زور آن ها را «معمولی» نکنند!
۱- بگذارید اوقات فراغت داشته باشند
خیلی از پدر و مادرها تصور می کنند برای کشف استعداد دختر یا پسرشان باید تمام امکانات لازم را در اختیارشان بگذارند. آن وقت آن قدر هزینه های زیاد می کنند و هی بچه را از این کلاس به آن کلاس می فرستند که در نهایت فرزند اصلا وقتی برای استراحت و فعال شدن خلاقیتش پیدا نمی کند. صبح زود می بریمش کلاس و عصر هم که خسته او را بر می گردانیم و فردا هم مثل روز قبل. باورکنید که کشف استعداد بچه ها احتیاج به این همه هزینه و رفت و آمد به کلاس های مختلف ندارد و شما خیلی راحت می توانید در خانه بر روی توانایی هایشان کار کنید.
بحث اوقات فراغت را جدی بگیرید و از فرزندانتان بخواهید کارهای جدید انجام بدهند؛ مثلا وسایل دورریختنی را در اختیارشان بگذارید و از آن ها بخواهید یک چیز به دردبخور با آن ها درست کنند و در آخر هم تشویقشان کنید.
۲- بگذارید زیاد بپرسند
حتما برای شما هم پیش آمده است که از سوال های یک بچه کلافه شده اید؛ از این بچه هایی که آن قدر سوال های عیجب و غریب می پرسند که به اصطلاح مغز آدم را می خورند؛ خب حقیقت این است که بزرگ ترها باید صبرشان را بالا ببرند. سوال پرسیدن نشانه خیلی خوبی است از نحوه تفکر بچه ها؛ چون پرسیدن، دیدگاه کودکان را نسبت به جهان عوض کرده و موجب رشدشان می شود.
بعضی سوال هایشان را با سوال جواب بدهید و بگذارید کمی عمیق تر فکر کنند؛ مثلا در جوابشان بپرسید: «به نظر خود تو چرا این اتفاق اتفاد؟» و جواب هایشان را به چالش بکشید. بدیهی است که هرچه بیشتر پیرامون مسائل فکر کنند و بلافاصله جواب ها دیکته شده نگیرند، تفکر انتقادی و خلاقانه شان بیشتر رشد می کند.
۳- از فرزندانتان بخواهید خودشان اسباب بازی هایشان را بسازند
شنیده اید که می گویند: «اختراع، زاییده احتیاج است؟»
بگذارید کمی هم «احتیاج» داشته باشند. گاهی ما به خاطر علاقه بیش از حدمان به بچه ها آن قدر اطرافشان را پر از وسایل غیرضروری می کنیم که دیگر فرصت فکرکردن را از آن ها می گیریم.
خیلی از اسباب بازی ها روند تفکر خلاق کودک را فلج می کنند. لازم نیست هرچیزی را که دلشان خواست، برایشان تهیه کنید.
سعی کنید تا حد امکان از بازی های کامپیوتری دورشان کنید و اسباب بازی هایی برایشان بخرید که لازم باشد با آن ها چیز جدیدی بسازد؛ مثل خانه سازی ها. آن وقت از آن ها بخواهید کمی فکر کنند و ببینند دوست دارند چه چیزی داشته باشند و بنابراین شکل دلخواهشان را خودشان بسازند.
۴- کلیشه ها را برایشان بشکنید
چه کسی گفته ماشین ها نمی تواند پرواز کنند؟
سد ذهنی برایشان نسازید؛ چون این سد ذهنی خلاقیت را از بین می برد و باعث می شود بچه ها به شکل عادی همه چیز عادت کنند. از کودکتان بخواهید تصور کند که ماشین ها پرواز می کنند؛ آن وقت چه مشکلاتی پیش می آمد و چه مشکلاتی از بین می رفت؟
بگذارید تا به چیز های غیرعادی فکر کنند و برایشان راه حل های جدید بسازند. قصه ها و کارتون ها کمی در این باره کار ما را راحت تر کرده اند آن ها پر از اتفاق های غیرعادی هستند و قدرت تخیل و تصور بچه ها را بالا می برند.وخوب است زمانی را برای کودکان درنظر بگیریم تا آن ها داستان ها و کارتون های روز دنیا را ببینند؛ البته باید این نکته را هم درنظر بگیریم که بیش از حد پای تلویزیون نشستن کاملا نتیجه عکس دارد؛ پس اینجا مدیریت زمان بر عهده ماست!
۵- اسم خیال پردازی هایشان را دروغ نگذارید
وقتی که می گویند «دیروز داشتم با مرد عنکبوتی حرف می زدم» فوری نگویید مرد عنکبوتی که وجود ندارد!
به فرزندانتان القا نکنید که دروغ می گویند و دروغ بد است و هرگز برچسب منفی به آن ها نزنید؛ درواقع بچه ها در سنین پایین خیال پردازی هایشان را به جای واقعیت جا می زنند و این اصلا به معنای دروغ گفتن نیست. آن ها گناهکار نیستند؛ فقط در تشخیص مرز واقعیت و خیان هنوز پخته نشده اند و توانایی شناختی کافی را ندارند. از این فرصت استفاده کنید و در خلال گوش دادن به خیال پردازی هایشان و دامن زدن به آن ها، برای فرزندانتان از صداقت هم بگویید. اگر فرزندانتان کمی بزرگ تر هستند، بهتر است با مهربانی برایشان توضیح بدهید که خیلی خوب است که می توانند اتفاقی را که هنوز نیفتاده است، به خوبی تعریف کنند! و بعد از آن ها بپرسید که اگر واقعی بود، چطور می شد؟
۶- بگذارید کارهای مختلف را تجربه کنند
امروزه بیش از ۷ میلیارد انسان در این کره خاکی زندگی می کند و این یعنی ۷ میلیارد استعداد مختلف. متاسفانه باور غلطی در جامعه وجود دارد که می خواهد از همه بچه ها، یک الگوی ثابت در بیاورد. از آنجایی که اساسا بین انسان و پلاستیک تفاوت هایی وجود دارد، استفاده از روش قالب گیری شخصیتی خیلی جاها به نابودی آینده فرزندانتان منتهی می شود؛ پس دست آن ها را در تجربه کردن باز بگذارید.
اگر می بینید فرزندانتان از سروکله زدن با حیوانات لذت می برند، آن را ناهنجاری ندایند و مانع آن ها نشوید؛ چرا که با این کار شاید جلوی ظهور یکی از موفق ترین دام پزشکان آینده را می گیرید! بگذارید فرزندانتان مهارت های مختلف ذهنی و عملی را امتحان کنند؛ از خمیربازی و سروکله زدن با لگوهای اسباب بازی گرفته تا شعرگفتن و موسیقی نواختن. اگر به این اصل شک دارید، می توانید برای چند هفته آن را امتحان کنید! مطمئن باشید پشیمان نخواهید شد.
۷- احساسات و علایقشان را سرکوب نکنید
«مرد که گریه نمی کنه!» «دختر که با ماشین کنترلی بازی نمی کنه!» «پسر که نباید گل دوزی کنه!» «دختر که نباید تکواندو بره!» و هزار تا باید و نباید دیگر. تمام این بایدها و نبایدها، تابوها یا محرومیت های عجیب و غریبی هستند که سال هاست بدون هیچ پشتوانه دینی و عقلی در جامعه ما وجود دارند. تابوهایی که معلوم نیست برای جلوگیری از شکسته شدن آن ها تا به حال استعداد و ذوق چند کودک سرکوب شده است.
اگر پدری با اخم و کتک، مانع گریه پسربچه اش شود، آن هم در سنی که گریه از طبیعی ترین رفتارهای یک کودک سالم محسوب می شود یا اگر مادری به اجبار ماشین اسباب بازی را از دختربچه اش بگیرد، آن وقت فکر می کنید چه اتفاقی می افتد؟ اگر فکر می کنید این کار با آتش زدن استعدادهای کودک تفاوت دارد، بدانید که اشتباه می کنید. اگر می خواهید فرزندان خلاقی داشته باشید، باید بگذارید که خلاقیت آن ها عرصه درست خود را برای تبدیل شدن از یک غریزه بالقوه به یک موفقیت بالفعل پیدا کند.
اگر پسر شما در گل دوزی و کار با پارچه مهارت بی نظیری دارد، مانع او شدن و تحقیرکردنش، آن هم در سنین ابتدایی زندگی کودک که روانی بسیار آسیب پذیر و لطیف دارد، می تواند چنان اثر ناهنجاری در ناخودآگاه او برجای بگذارد که او تا آخر عمر سراغ آن کار نرود، آن هم درست در صورتی که می توانست از همین راه به موفقیت های قابل توجه در عرصه شغلی، اجتماعی و اقتصادی دست یابد. مشابه این اتفاق برای مثال های دیگر هم اتفاق می افتد؛ پس پدر و مادر گرامی، لطفا مراقبت عواطف و علایق لطیف فرزندانتان باشید!
” مهرداد نامدار روانشناس بالینی “
No comment