افسردگی چیست؟ از افسردگی چهاندازه میدانیم؟ مرز میان افسرده بودن و غمگین بودن بهنجار کجاست؟ چرا افسردگی همراه برخی از افراد میشود؟ نقش فرد و اطرافیانش در ایجاد،بدتر شدن و بهبود شخص دچار افسردگی چیست؟ انواع افسردگی و درمان آن
چگونه میتوان از این همراه نزدیک این روزهای انسان پیشگیری و یا درمانش کرد؟ انواع افسردگی و انواع آن
پاسخ این پرسشها و دانستنیهای دیگری از این اختلال روانی را در این نوشته باهم مرور میکنیم. انواع افسردگی و درمان آن
انواع افسردگی و درمان آن
از دید علم روانشناسی،افسردگی انواع مختلف دارد:
1-اختلال افسردگی اساسی انواع افسردگی و درمان آن
دوره نشانههای افسردگی حاد ولی با محدودیت زمانی را شامل میشود که به آن دورههای افسردگی اساسی میگویند.
این اختلال اغلب همراه با دامنهای از اختلالات دیگر از جمله اختلالات شخصیت،اختلالات مصرف مواد و اختلالات اضطرابی تشخیص داده میشود.
نشانههای افسردگی حاد به شرح زیر میباشد.
1-خلق افسرده در بخش عمده روز(حس پوچی،ناامیدی یا غمگین بودن)
2-کاهش محصوص علاقه یا لذت در تقریبا تمام فعالیتها.
3-کاهش یا افزایش وزن بدون آنکه از رژیم غذایی خاصی پیروی شده باشد.
4-بیخوابی یا پرخوابی هرروزه.
5-سراسیمگی یا کندی روانی-حرکتی به صورتی که برای دیگران قابل مشاهده است.
6-خستگی یا فقدان انرژی.
7-احساس بیارزشی یا احساس گناه بیش از اندازه و نامتناسب.
8-کاهش توانایی فکر کردن یا تمرکز کردن یا دودلی.
9-افکار مکرر مرگ،فکر کردن به خودکشی بدون برنامه خاص یا اقدام به خودکشی یا داشتن برنامهای خاص برای انجام آن.
*نکته:تمامی نشانههای بالا باید اشتغال فکری هرروزه و در اکثر اوقات روز باشد.
2-اختلال افسردگی مداوم یا افسردهخویی
اختلال افسردگی مداوم یا افسردهخویی اختلالی است مزمن،اما نه چندان شدید که به موجب آن فرد درگیر دورههای افسردگی اساسی نمیشود. افراد مبتلا به این اختلال به مدت دستکم دوسال(و در کودکان و نوجوانان دستکم یک سال) مجموعه نشانههایی محدودتر از نشانههای افسردگی اساسی را نشان میدهند.
نشانههایی چون: اختلال خواب و اشتها،انرژی کم یا خستگی،عزتنفس پایین،مشکل تمرکز و تصمیمگیری و احساس ناامیدی. این دسته از افراد هرگز به مدت طولانیتر از دو ماه بدون نشانههای خود نیستند.
3-اختلال بینظمی خلق اخلالگر
این تشخیص برای کودکانی مورد استفاده قرار میگیرد که تحریکپذیری مزمن و شدید نشان میدهند و طغیان خشم مکرر دارند که به طور متوسط هفتهای سه بار یا بیشتر در هفته، حداقل به مدت یک سال و دستکم در دو موقعیت روی میدهند.
این طغیانها باید از لحاظ رشد نامتناسب باشند و همچنین کودکان بین طغیانها به شدت تحریکپذیر یا خشمگین هستند.
4-اختلال ملال پیش از قاعدگی
زنانی که در طول مرحلهی پیش از قاعدگی دچار خلق افسرده یا تغییرات در خلق،تحریکپذیری،ملالت و اضطراب میشوند که بعد از شروع دوره قاعدگی در اغلب چرخههای سال فروکش میکنند، مبتلا به ملال پیش از قاعدگی تشخیص داده میشوند.
زنان 70درصد بیشتر از مردان احتمال دارد که در مقطعی از زندگی خود دچار اختلال افسردگی اساسی میشوند. انواع افسردگی و درمان آن
در مقایسه با بزرگسالان 60ساله و بالاتر،بزرگسالان 59ساله و پایینتر تقریبا دو برابر بیشتر احتمال دارد که افسردگی اساسی را تجربه کرده باشند. حال با در نظر گرفتن شیوع 12ماهه،افراد 18 تا 29 سال، 200درصد بیشتر از بزرگسالان 60ساله احتمال دارد که این اختلال را تجربه کرده باشند.
سن متوسط شیوع این اختلال 32سالگی است.
دلایل ایجاد افسردگی
آنچه تا کنون گفته شد انواع افسردگی و نشانههای آنها بود که شاید پیش از این از چند دستگی این اختلال آگاهی نداشتهاید. حال نگاهی به دلایل ایجاد اختلال افسردگی میاندازیم.
عوامل مختلف و گستردهای در ایجاد،عود،دوام یا بهبود افسردگی میتواند موثر باشد. از جملهی این عوامل میتوان به عامل ژنتیکی،زیستشناختی و استرسهای محیطی اشاره کرد.
معمولا ترکیبی از این عوامل اختلال افسردگی را در ما ایجاد میکنند. همچنین مصرف مواد مخدر و الکل،داشتن بیماری مزمن یا دردناک جسمی مانند دیابت یا کمردرد مزمن میتوانند در افسردگی نقش داشته باشند.
بعضی مشکلات جسمی مانند مشکل تیرویید میتوانند ایجاد افسردگی کنند که با درمان آن افسردگی نیز درمان میشود.
پژوهشگران برآورد میکنند که تاثیرات ژنتیکی بر اختلال افسردگی اساسی بین 30 تا 40 درصد است. با این حال زمینهی ژنتیکی با عوامل محیطی ازجمله استرس،حمایت اجتماعی و رویدادهای زندگی تعامل میکند.
همچنین به نظر میرسد که تغییر عملکرد سروتونین نقش مهمی را بازی میکند و باعث میشود افرادی که آمادگی ژنتیکی دارند،دچار اختلال افسردگی اساسی شوند. این نشانههای فیزیولوژیک را که ناشی از تغییر سطح هورمونهای مغز میباشد را با دارو میتوان کنترل نمود.
جدای عوامل ارثی و ژنتیکی عامل دیگری که در افسردگی اهمیت دارد نوع تعامل فرد با زندگی و موقعیتهای مختلفی است که همهی ما آن را تجربه میکنیم. نوع واکنش ما به استرسها،شکستها،موفقیتها و…
یکی از نظریههای علم روانشناسی که به دیدگاه شناختی معروف است، بر مبنای این عقیده استوار است که “افکار افراد به هیجانات آنها منجر میشود.”
افراد مبتلا به اختلال افسردگی،همواره به صورت منفی فکر میکنند که این خود، هیجانات منفی آنها را نگه میدارد. این افکار را میتوان به صورت یک مثلث شناختی تعریف کرد که سه ضلع آن به شرح زیر است:
- -نظر منفی در مورد خود،دنیا و آینده
- -احساس شکست عزتنفس آنها را شدیدا پایین میآورد که باعث میشود احساس کنند نمیتوانند چیزی را که به آن نیاز دارند تا در مورد خودشان احساس خوب کنند،داشته باشند. آنها تصور میکنند که آدم بیارزش و درماندهای هستند و تلاشهای آنها برای بهبود بخشیدن به زندگیشان محکوم به شکست است.
- -آنها در جریان تجربههای روزمره خود تعبیرهای غلط میکنند که چرخهی افکار و هیجانات منفی را تداوم میبخشد. این تعبیرهای غلط نتیجهگیریهای دلبهخواهی، با عجله نتیجهگیریهای غلط نادرست کردن،تعمیم افراطی و اشتباه تجربیات،به دست آوردن جزییات از موقعیت که بعدا آنها را سوتعبیر میکنند،شامل میشوند.
به چند مثال از این نوع تحریفهای شناختی توجه کنید:
• اگر این در یک مورد صدق کند،در هر موردی که اندکی مشابه است،مصداق دارد(تعمیم مفرط)
-من در اولین امتحان زبان انگلیسی رد شدم،بنابراین احتمالا در تمام آنها رد خواهم شد.
• تنها وقایعی که فرد جدی میگیرد،آنهایی است که بیانگر شکست،محرومیت،فقدان یا ناکامی هستند(انتزاع گزینشی)
-با اینکه من در انتخابات شورای عالی دانشگاه برنده شدم،ولی واقعا محبوبیت ندارم.زیرا همه به من رای ندادهاند.
• من مسوول تمام اتفاقات بدی هستم که برای خودم و دیگران که به آنها نزدیک هستم،روی میدهند(مسوولیت بیش از حد)
-تقصیر من است که دوستم بورس تحصیلی نگرفت.من باید به او هشدار میدادم که مصاحبه خیلی سخت خواهد بود.
• اگر چیزی در گذشته درست بوده،پس همیشه در آینده نیز درست خواهد بود(فرض کردن علیت زمانی)
-آخرین قرار ملاقات من بههم خورد،پس قرار ملاقات بعدی من نیز بههم خواهد خورد.
• من کانون توجه هستم،و وقتی گند میزنم،آنها متوجه آن میشوند(ارجاع دادن مفرط به خود)
-وقتی در پیادهرو سکندری خوردم همه میتوانستند ببینند که چقدر دست و پا چلفتی هستم
• همیشه به بدترین چیز ممکن فکر کردن و مطمئن بودن که حتما اتفاق خواهد افتاد(فاجعهآمیز کردن)
-چون در امتحان حسابداری رد شدم،هرگز نخواهم توانست وارد دنیای کار و کاسبی شوم.
• دیدن چیزها به صورت یکی از دو حد افراط به جای درک کردن آن به صورت بینابین یا آمیخته.
-من نمیتوانم آدمهای دروغگو را تحمل کنم زیرا هرگز نمیتوانم به آنها اعتماد کنم.
درمانگران چگونه میتوانند به فردی که درگیر افسردگی شده است کمک کنند؟
بعد از مصاحبه بالینی، با توجه به شدت اختلال ممکن است به مصرف دارو نیاز باشد که تعین نوع دارو و دز مورد استفاده با دکتر اعصاب و روان یا روانپزشک میباشد.
همانگونه که از علل افسردگی گفته شد،تنها یکی از دلایل آن تغییرات هورمونی در مغز میباشد که آن را به وسیلهی دارو و در موارد بحرانی به وسلهی شوک الکتریکی میتوان کنترل نمود.
از دلایل دیگر بینش فرد نسبت به زندگی و نحوه تعامل او با مسایل و مشکلات و هیجانهای روزمره میباشد که باید توسط روانشناس بررسی شوند،اشتباهها نیز پیدا و اصلاح شوند. از رویکردهایی که در درمان افسردگی مورد استفاده قرار میگیرد، رویکردهای شناختی-رفتاری و رفتاری میباشد.
متخصص بالینی به درمانجویان خود کمک مینمایند تا در محیط خود تغییراتی ایجاد کنند و مهارتهای اجتماعی ضروری را به آنها آموزش میدهند. همچنین درمانجویان را ترغیب میکنند مشارکت خویش را در فعالیتهایی که دوست دارند و خشنودکننده میدانند،افزایش دهند.
متخصصان بالینی که گرایش رفتاری دارند همچنین معتقدند که آموزش،مولفهی ضروری درمان است. افراد مبتلا به اختلال افسردگی، با تعین هدفهای غیر واقعبینانه،که قادر نیستند به آنها دست یابند،هیجانات منفی خود را تداوم میبخشند.
درمانگر تکالیفی را برای درمانجو تعین میکند تا ترغیب شود تغییرات رفتاری را تدریجی ایجاد کنند،که احتمال دستیابی آنها به هدفهایشان و بنابراین،احساس خشنودی را افزایش خواهد داد.
در روشی دیگر درمانگر و درمانجو ممکن است موافق باشند که درمانجو از ملاقت با افراد تازه یا بیرون رفتن با دوستان قدیمی بهرهمند خواهد شد. بعدا آنها برنامهی پاداشهایی را تدارک میبیند که به موجب آن،فعالیت اجتماعی را با چیزی که درمانجو پاداش مطلوب میدانند،همایند میکنند.
روشهای دیگری ازجمله سرمشقگیری،ایفای نقش،مربیگری و تمرین و احتمالا کار کردن با درمانجو در موقعیتهای دنیای عملی را شامل میشود.
درمانگران با درمانجویان خود همکاری کرده و سعی میکنند به آنها کمک کنند فرآیندهای فکری خود را طوری تغییر دهند که کمتر افسرده باشند.این نوع درمان که به شناختی-رفتاری معروف است روی افکار کژکار درمانجو و اینکه چگونه آنها را از طریق بازسازی شناختی تغییر دهد تمرکز مینماید.
رویکرد دیگر درمان،درمان با رویکردهای میانفردی است که شامل سه مرحله میباشد:
مرحلهی اول: با استفاده از مقیاسهای ارزیابی کمی،اندازه و ماهیت افسردگی فرد مشخص میشود. مصاحبه عواملی را نیز معلوم میکند که موجب دورهی کنونی شدهاند.
در این مرحله بسته به نوع نشانههای افسردگی که فرد نشان میدهد،درمانگران درمان با داروهای ضدافسردگی را در نظر میگیرد.
مرحلهی دوم: درمانگر و درمانجو برای تدوین برنامهی درمان که بر مشکل اصلی تمرکز دارد همکاری میکنند.
معمولا این مشکلات با سوگ،اختلافات میانفردی،انتقالهای نقش و مشکلاتی در زمینه روابط میانفردی که از مهارتهای اجتماعی نامناسب ناشی میشوند ارتباط دارند.
مرحلهی سوم: درمانگر برنامهی درمان را با روشهایی اجرا میکند که بسته به ماهیت دقیق مشکل اصلی درمانجو تفاوت دارند.
به طور کلی درمانگر از ترکیب روشها از قبیل خودکاوشگری،تامین حمایت،آموزش دادن ماهیت افسردگی به درمانجو و بازخورد دادن در مورد مهارتهای اجتماعی بیتاثیر درمانجو،استفاده میکند.
تحقیقاتی که در ظرف مدت 30سال در مورد درمان میانفردی اجرا شدهاند نشان داد که این درمان در مقایسه با درمان شناختی-رفتاری و دارو درمانی،خیلی موثرتر بوده است.
برای درمانجویانی که نمیتوانند داروهای ضدافسردگی مصرف کنند یا مصرف این داروها غیرعملی است،درمان میانفردی مداخلهی بسیار ارزشمندی است.
چگونگی برخورد اطرافیان با افراد دچار اختلال افسردگی انواع افسردگی و درمان آن
•به چشمانشان نگاه کنید و بیشتر به آنها لبخند بزنید. انواع افسردگی و انواع آن
•بیشتر به حرفهایشان گوش کنید.
•به آنها بگویید که کدام کارهایشان شما را تحت تاثیر قرار داده است،شما را به فکر انداخته و احساس بهتری به شما داده یا باعث شده روحیهتان بهتر شود.
•از آنها بخواهید با شما به پیادهروی،سینما،یک رستوران زیبا یا حتی باغ وحش بیایند.اما اگر تمایلی نشان ندادند،اصرار نکنید.
•اگر حوصله انجام فعالیت و تحرک نداشتند از آنها بخواهید با شما شطرنج بازی کنند یا یک فیلم کمدی بگیرید و در کنارشان تماشا کنید.یادتان باشد نباید آنها را مجبور به کاری بکنید.
•از آنها بخواهید چیزهایی را لمس کنند،اشیایی با بافت و رنگهای مختلف بیاورید و از آنها نظرشان را بخواهید. انواع افسردگی و انواع آن
•یک غذای خوشمزه و خوشظاهر برای آنها درست کنید،سعی کنید لذتهای کوچک وارد لحظاتشان کنید.
•بلند به آنها بگویید که برایتان مهم هستند،بگویید که دلتان برایشان تنگ شده و دلتان میخواهد برگردند و دوباره با شما خوش بگذرانند،هر چیزی که در موردشان دوست دارید را به زبان بیاورید.
•با آنها صمیمانه رفتار کنید و نشان دهید کنارشان راحت هستید. انواع افسردگی و انواع آن
•به جای اینکه بپرسید حالشان چطور است،بپرسید دوست دارند برای خوشگذرانی امروز چه کاری کنند و در آن کار همراهیشان کنید،به آنها بگویید که کاملا مشخص است که حالشان بهتر شده و بعد حالش را بپرسید و واقعاً به جوابی که می دهند گوش کنید.
•هرگز از آنها نخواهید از غمگین بودن دست بکشند،سعی کنید درک کنید که آنها تا چه میزان در رنج هستند و به آنها نشان دهید کنارشان هستید.
•در همراهی و بروز احساسات مثبت خود به آنها اغراق نکنید،به یاد داشته باشید که احساسات فرد افسرده است که باید مورد توجه قرار گرفته و التیام بخشیده شود.
•افسردگی چیزی نیست که با مسافرت رفتن،بیخیالی،ازدواج کردن یا بچهدار شدن و راه حلهایی از این قبیل خوب شود.
بنابراین در صورتی که کسی احساس کرد افسرده است باید به متخصص مراجعه کند.
بهترین روانشناس رشت بهترین مشاور رشت مرکز مشاوره رشت دکتر مهرداد نامدار افسردگی دلایل ایجاد افسردگی درمان افسردگی
در همین باره: انیمیشن سگ سیاه افسردگی
No comment