فراموش کردن گذشته میتواند کنار آمدن با مرگ، طلاق یا برهم خوردن رابطهها را شامل شود. توصیههایی برایتان دارم که کمک تان میکند با گذشته خداحافظی کنید و به سمت آینده پیش روید.
بطور کلي براي هر انساني فراموش کردن روزها و گذشتههاي تلخ زندگي و کنار آمدن با فقدانهاي مختلف، مانند؛ مرگ عزيزان، قطع ارتباط با يک دوستو… کار بسيار سختي محسوب ميشود و بيترديد نميتوان گفت که اين کار، يک کار ساده است، اما با اين وجود راههايي عملي، براي فراموش کردن چنين گذشتههاي تلخي وجود دارد.
توجه داشته باشيد که قبل از اينکه بخواهيد مثلا از يک رابطه خداحافظي کنيد، يا گذشتهاي را به فراموشي بسپاريد، لازم است که با آنها کاملا روبرو شده و اگر اشتباهي وجود دارد که شما تاکنون با آن دست و پنجه نرم ميکرديد، از اين پس بايد مسئوليت اعمالتان را بپذيريد.
فراموش کردن گذشته تلخ يعني چه؟
فراموش کردن گذشته؛ يعني اينکه قبول کنيد که براي تغيير گذشته کاري از دستتان برنميآيد. در مواجهه با شکست خود شما هرچه از دستتان برميآمده کردهايد. بايد بدانيد که تا جاييکه ميتوانستهايد خوب، مهربان و موثر بودهايد. اگر قرار بود به عقب برگرديد مطمئنا نميتوانستيد کاري بيش از آن انجام دهيد. پس بايد گذشته را فراموش کنيد. فراموش کردن گذشته؛ يعني خود را براي اشتباهاتتان ببخشيد. فکر کردن دوباره به آنچه که ميتوانستيد يا بايد انجام ميدانيد هيچ اثري ندارد. اگر با اشتباهاتتان درگير هستيد يا شکست خوردهايد سعي کنيد خودتان را ببخشيد.
فراموش کردن گذشته؛ يعني افکارتان را بشناسيد. اگر ميبينيد که مدام درگير گذشته هستيد، با ملايمت افکارتان را به زمان حال برگردانيد. سعي کنيد اين عادت را کنار بگذاريد که مدام به اشتباهات گذشتهتان فکر کنيد. فراموش کردن گذشته؛ يعني به ذات زمان اعتماد کنيد. زمان ميگذرد و شما هم بايد از گذشته بگذريد. زخمهايتان به مرور التيام مييابند و فقط جاي آن برجا ميماند. فراموش کردن گذشته؛ يعني ارتباطات جديد ايجاد کنيد. لازم نيست که حتما يک گروه دوست تازه پيدا کنيد، ميتوانيد يک دوستي جديد را با يکي از همکارانتان شروع کنيد يا يکي از همسايهها را براي شام به خانهتان دعوت کنيد. اگر در مورد شکستهايتان با کسي حرف بزنيد راحتتر ميتوانيد با آنها کنار بياييد.
فراموش کردن گذشته؛ يعني در مکالمات خود به دنبال تعادل باشيد. خيلي مهم است که دردها و ناراحتيهايتان را با ديگران قسمت کنيد اما به همان اندازه مهم است که به زندگي ديگران هم علاقه نشان دهيد. فراموش کردن گذشته؛ يعني يک دنياي تازه را تجربه کنيد. شروع به تحصيل در يک رشته تازه کنيد يا يک سرگرمي جديد پيدا کنيد. براي فراموش کردن گذشته بايد به دنبال جهتهاي تازه باشيد. فراموش کردن گذشته؛ يعني زمانتان را در اختيار ديگران قرار دهيد. فرصتهاي بيشمار تازهاي وجود دارد که به شما کمک ميکند با گذشتهتان خداحافظي کنيد.
فراموش کردن گذشته—چه به معنای ترک یک رابطه عادتی یا سوگواری از مرگ عزیزی باشد—یکی از سختترین کارهاست. حتی بااینکه آن رابطه، رابطهای ناسالم بوده اما هنوز هم برای جدا شدن از آن مشکل دارید.
آسان نیست، اما راههای عملی وجود دارد که کمکتان کند گذشتهتان را فراموش کنید. اما قبل از اینکه با گذشته خداجافظی کنید، لازم است با خاطرات و تجربیاتتان روبهرو شوید.
راهکارهایی برای فراموش کردن گذشته های تلخ از ذهن
با جرات ميشود گفت در همه جاي دنيا كسي وجود ندارد كه تا به حال اتفاق و خاطرهاي بد را تجربه نكرده باشد. همه ما تجربههاي ناخوشايندي داشتهايم كه در گوشهاي از ذهن ما ثبت شده و هر ازگاهي مرور آن برايمان عذاب آور است.عدهاي آن را به سرنوشت نسبت ميدهند و عدهاي همه اتفاقات را بازتاب رفتار خود انسانها ميدانند اما چيزي كه مهم است نحوه نگرش و برخورد ما با خاطرههاي تلخ است. يادآوري و تفكر در مورد خاطرات ناگوار گاهي تا آنجا پيش ميرود كه انرژي و توانايي ادامه زندگي را از انسان سلب ميكند و اينجاست كه بالاخره همه مان با اين سوال روبهرو ميشويم كه با اين خاطرات تلخ چه بايد كرد؟ اما ما راه رويارويي با خاطرات ناخوشايندتان را برايتان ميگوييم.
با خودت روراست باش
قبل از هرچيز بايد با خودتان شفاف باشيد و در مورد اين موضوع به نتيجهاي روشن برسيد كه فكر كردن در مورد گذشته و مرور تجربههاي تلخ برايتان آزاردهنده است و مثل يك سم كشنده در دراز مدت شما را از پا خواهد انداخت. بايد از اين وضعيت خسته شويد، خسته از غصه خوردن و فكر كردن و مرور تجربههاي گذشته، خسته از احساس افسردگي و حسرت در مورد گذشته و بعد از اين خستگي سودمند و به موقع، بايد همه توانت را براي مقابله با اين حس يك جا جمع كني. تنها به اين فكر كن كه همين الان درست همين الان ديگر نميخواهي حسرت گذشته را بخوري و از داشتن حس افسردگي و ناراحتي به اندازه كافي خسته شدهاي.
يك راهكار عملي و موثر
يك مكان دنج و راحتي را درنظر بگيريد و آنجا بنشينيد. چشمهايتان را ببنديد و چند نفس عميق بكشيد. به تاريكي پشت پلكتان توجه كنيد و سعي كنيد فضاي تاريك را در مقياسي بزرگتر تصور كنيد آنقدر كه سياهي همه اطراف شما را احاطه كند. حالا يك تلويزيون را تصور كنيد كه در مقابلتان قرار گرفته است و حتيالامكان اين تلويزيون را قديمي در نظرتان تجسم كنيد چون شما در حال بازسازي اتفاقات گذشتهتان هستيد. بعد از اين كار حادثهاي كه باعث دلخوري شما شده است را در صفحه تلويزيون خلق كنيد و با دقت به آن نگاه كنيد. شخصيتهايي كه هنگام بهوجود آمدن آن حادثه تلخ وجود داشتهاند را با جزئيات تصويرسازي كنيد. صداها، رنگها و حتي بويي كه در آن لحظه حس كردهايد را از قلم نيندازيد. بعد از اين كار نوبت شماست.
سعي كنيد با دكمهاي كه روي بدنه تلويزيون است (يادتان باشد كه تلويزيون شما از نوع قديمي است و كنترل ندارد) صداها را كم و زياد كنيد. صداهايي كه باعث رنجشتان شده را كم و آنهايي كه حس خوبي به شما ميدهد را زياد كنيد. ميتوانيد رنگ صورت يا لباس شخصيتهايي كه در اين فيلم سينمايي خودساخته، باعث آزارتان شده است را كمرنگ تصويرسازي كنيد. بهتدريج شخصيتها را حذف كنيد و حتي ميتوانيد نوع جملات آنها را با سليقه خود تغيير دهيد. بعد از اينكه تصاوير كمرنگ و كمرنگتر شد دستتان را روي دكمه خاموش تلويزيون بگذاريد و تمام صحنه مربوط به آن تجربه تلخ را براي هميشه محو كنيد. انجام اين تمرين را اگر براي چند بار انجام دهيد، ميتواند كمك زيادي به فراموشي اتفاق تلخ گذشته تان كند.
تغيير خاطرات آنطور كه دوست داريد
وقتي از يك خاطره تلخ صحبت ميكنيد و سعي داريد آن را با كسي به اشتراك بگذاريد تقريبا همه آدمها يك جواب مشتركي را به شما ميدهند و آن اين جمله است« از خاطره بد بگذر و فراموشش كن» اما در دنياي واقعيت وقتي صحبت از عمل وسط ميآيد اينكار كمي مشكل بهنظر ميرسد. فراموش كردن اتفاق تلخ كار خيلي سختي است اما حداقل ميتوانيد نوع احساسي كه نسبت به آن تجربه بد را داريد تغيير بدهيد. وقتي خاطرهاي تلخ را مرور ميكنيد قبل از هرچيز به اين فكر كن كه اين اتفاق ميتواند جنبه مثبتي هم براي شما داشته باشد. بهدنبال آن جنبه مثبت و خوب، تجربه ناخوشايند هم داشته باش تا حسي جديد را جايگزين حس آزاردهنده سابقت كني.
خودت را از قلم نينداز
هنگام مرور و تصويرسازي يك حادثه تلخ، آيا خودت را در تصاويري كه دوباره بازسازي كردهاي ميبيني يا خير؟ اگر خودت را در صحنه نميبيني اين نشان ميدهد كه شما هنوز غرق در احساسات باقي مانده از خاطرات گذشتهات هستي. اما وقتي در تصويرسازي تجربههاي تلخ گذشتهات خودت را هم تجسم ميكني اين نشانه خوبي است چون شما بهعنوان يك تماشاچي به آن اتفاق نگاه ميكنيد و خودتان را جدا كردهايد و آن صحنه تلخ را در زمان حال و جايي كه هماكنون هستي نگاه ميكني. يادت باشد گذشته تنها يك خاطره است و اين ما هستيم كه آنها را زنده ميكنيم. در اين تصويرسازي و احياي دوباره زمان حال را از دست نده.
شش قدم برای فراموش کردن گذشته
۱- درمورد افکار و خاطراتتان بنویسید، نقاشی بکشید و درموردشان حرف بزنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید به خاطراتتان احترام بگذارید.
۲- با دور ریختن احساسات و عواطف مربوط به خاطرات دردناکتان ، آنها را فراموش کنید. خواهید دید که بعد از آن چقدر احساس آرامش می کنید.
۳- درصورت امکان به عقب برگردید و با کسانیکه در آن خاطرات دخیل بوده اند حرف بزنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید به عقب برگردید.
۴- احساسات واقعیتان را با کسی در میان بگذارید. اگر صلاح است به آنها اعتراف کنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید احساساتتان را بروز دهید. اگر باید با اشتباهاتتان کنار بیایید، باید تقصیر یا گناهتان را گردن بگیرید.
۵- معذرت خواهی کرده و طلب بخشش کنید. برای فراموش کردن گذشته تان باید آسیب پذیر باشید.
۶- برای کنترل پرخوری ها، اعتیاد یا آسیب رساندن به خودتان به خاطر گذشته دردناکتان کمک بگیرید. برای فراموش کردن گذشته باید غرور را کنار بگذارید.
فراموش کردن عزیزان، چه همسرتان باشد که از او طلاق گرفته اید، چه فرزندتان باشد که فوت کرده، چه خواهر یا برادرتان باشد که از شما دور شده یا هر کس دیگری، بسیار مشکل است. فراموش کردن گذشته نیاز به تلاش و انرژی بسیار دارد. مطمئن باشید که بعد از این گذشته دردناک نه تنها می توانید به زندگیتان ادامه دهید بلکه عاقل تر، آرام تر، و متمرکز تر خواهید بود.
باید بپذیرید که نمیتوانید برای تغییر گذشته کاری کنید. هر چه در توان داشتهاید را انجام دادهاید. وقتی با شکست مواجه میشوید، بدانید که تا جاییکه میتوانستهاید خوب، مهربان و موثر بودهاید. اگر میبایست به عقب برگردید، کار متفاوتتری نمیتوانستید انجام دهید زیرا هر چه در توانتان بوده را همان موقع انجام دادهاید و همه چیز تمام شده است. گذشته را فراموش کنید.
خودتان را بخاطر اشتباهاتتان ببخشید. فکر کردن به کارهایی که میتوانستید یا باید انجام میدادید، بیتاثیر و ناسالم است. اگر میخواهید با اشتباهات یا شکستهایتان کنار بیایید، باید بتوانید خود را ببخشید.
مراقب افکارتان باشید. وقتی میبینید که مشغول فکر کردن به گذشته هستید، به آرامی افکارتان را به زمان حال برگردانید.
به ذات و طبیعت زمان اعتماد کنید. مطمئن باشید به مرور زمان التیام یافته و پیش میروید. زخمهایتان به تدریج رویه بسته و خیلی زود فقط جای آن باقی میماند—البته به شرطی که بتوانید گذشته را رها کنید.
با افراد جدید وارد رابطه شوید. لازم نیست دایره دوستانتان را به کل عوض کنید؛ میتوانید یک دوستی تازه با یکی از همکارانتان برقرار کنید یا همسایهتان را برای صرف قهوه دعوت کنید. اگر درمورد اینکه مشغول کنار آمدن با شکستهایتان هستید برای او حرف بزنید، خیلی بهتر خواهید توانست با گذشته دردناکتان خداحافظی کنید.
در مکالماتتان به دنبال تعادل باشید. خیلی مهم است که درد و ناراحتی خود را تقسیم کنید اما به همان اندازه هم مهم است که علاقهتان به زندگی دیگران را نشان دهید. رها کردن گذشته یعنی رها کردن خودتان.
دنیایی تازه را تجربه کنید. در یک رشته جدید ثبتنام کرده و برای آموزش بروید. برای فراموش کردن گذشته، باید بتوانید از جهتهای تازهای به زندگی نگاه کنید.
وقتی میخواهید شریک زندگی خود در گذشته را فراموش کنید، باید جدی فکر کنید که آیا عاقلانه است با هم وقت بگذرانید یا باید به کلی او را فراموش کنید. شاید هنوز دوستش داشته باشید و افکار و احساساتتان درمورد او هنوز پیچیده باشد. ایجاد یک وقفه عاقلانهترین کاری است که میتوانید انجام دهید—شاید بتوانید با این وقفه او را به کلی فراموش کنید.
فراموش کردن گذشته ظرف ۲۴ روز
همه ی ما در طندگی روابطی با افراد اطرافمان داریم که گاهی با شکست در این روابط مواجه می شویم. چه دختر باشیم چه پسر با این مساله آشنایی داریم و این درد را چشیده ایم. افرادی به زندگی ما سرک می کشند و آنچنان جا پای خود را در خاطرات ما محکم می کنند که کنار آمدن با خاطرات آنها بسیار دشوار است. اما تا کی؟
تا کی میخواهی به چنین زندگی ای که با یاد او روز را شروع می کنی و با یاد او تمام می کنی را ادامه دهی؟ اکنون که این مقاله را می خوانی وقتش رسیده که به این اوضاع سرو سامان دهی…
روزهای اول؛ مقابله با عادت
به اولین روز «خود ساختگی» خوش آمدید. میدانیم که درد زیادی روی دل شما سنگینی میکند
روز اول:
میدانیم که انگار به شما شوک بزرگی وارد شده است و حسی کودکی را دارید که خانه رویایی با دست ساختهاش یکهو نابود و فنا شده است. طبیعی است که حس «خود گم گشتگی» پیدا کرده باشید و به عبارتی دیگر اعتماد به نفس خود را از دست دادهاید. نگران نباشید، این حس همیشگی نیست.
با کمی صبر و کمی هم تفکر دوباره خودتان خواهید شد. فقط کافی است که به آن کمی زمان بدهید.
روز دوم:
در این مواقع است که ارزش داشتن یک دوست خوب مشخص میشود. حداقل داشتن دو نفر دوست همدل که پذیرای شنیدن حرفهای شما باشند لازم و ضروری است. هر گاه دستان شما به طرف تلفن رفت که به همسر سابق زنگ بزنید، با دست دیگر محکم جلوی آن را بگیرید. در عوض به دوستان خود زنگ زده و ترتیب یک قرار دوستانه را بدهید. هیچ چیز مفیدتر از دو گوش شنوا برای شما در این شرایط بهتر نیست.
روز سوم:
روز سوم روز سرنوشت سازی است. از این جهت که شما قرار است تمام اثرات این دوست یا همسر سابق را از زندگی خود پاک کنید. پاک کردن شامل پاک کردن شماره تلفنش، پاک کردن آدرس منزلش، پاک کردن شماره تماس تمام دوستان دور و نزدیکش، و در آخر پاک کردن هر گونه نشانهای از او در منزل و حتی اگر مجبور به عوض کردن دکوراسیون منزل شوید، این کار را بکنید. تماس شما و هر گونه موردی که باعث یادآوری او به شما شود باید از صفحه زندگیتان پاک شود. در نتیجه این است دست آورد روز سوم «روح زدایی» شما:
تلفن ممنوع! ناگهانی سر کار یا دم در منزلش رفتن ممنوع! به دوستانش تلفن زدن به منظور خبر گرفتن از او ممنوع! اگر به هر دلیلی مجبور شدید که با او تماس بگیرید، تماس باید کوتاه، مختصر، و سر راست باشد. میدانید خوبی ماجرا در چیست؟ این کار نه تنها به شما در «پاکسازی» کمک میکند،باعث میشود کمی او به خاطر عدم توجه شما «دیوانه» شود!
روز چهارم:
امروز روز دفترچه خاطرات است. صفحه اول، دفتر امروز قراراست پر شود. در نهایت آرامش، لیست تمام عواملی که از نظر شما باعث بهم خوردن رابطه شما شده را تهیه کنید. در نهایت آرامش و صد البته صداقت این لیست را تکمیل کنید. این لیست فقط و فقط برای شما قرار است نوشته شود. و به هیچ کس دیگر هم نشان نخواهد داده شد. پس از کوچکترین تا بزرگترین عامل جدایی را بر روی کاغذ بیاورید. دوباره یاد آوری میکنیم این لیست برای شما و از طرف شما نوشته میشود. پس از آن که کامل شد، یک بار دیگر آن را مرور کنید. یادتان باشد، همه اینها در نهایت آرامش قرار است انجام شود.
روز پنجم:
امروز روز وقت صرف کردن با خانواده است. سعی کنید که از تک تک دقایق «با خانواده» بودن استفاده کنید. آنها بهترین تکیه گاهی هستند که هر زنی دارد.
روز ششم:
یک تقویت روحیه برای خود بسازید. مثلا یک «پلی لیست» از ترانههایی تهیه کنید که با شنیدن آنها حس خوبی به شما دست دهد. سعی کنید روزی چند بار به آن گوش کنید.
روز هفتم:
امروز اولین باری است که باید تلقین «تمام شدن رابطه» به خود را شروع کنید. اگر نمیتوانید ما به شما این را تلقین میکنیم: «رابطه شما تمام شده است». چه برای عذر خواهی برگشته چه بر نگشته، لیاقت داشتن شما را به عنوان همسر و همدم در کنار خود نداشته است.
یک هفته گذشت و نمردید!
بله واقعا راحت نیست، اما باید تمرین کرد و تن به سختی داد… پیروزی نزدیک است.
روز هشتم:
امروز روز آخر پاک کردن تمام اثرات او از زندگی شماست. اگر احیانا عکسی، نامه ای، هدیه ای، یا هر چیزی دیگری از قلم افتاده بوده است، اکنون قرار است به طور کلی حذف شوند. اگر جرات پاک کردن تمام عکس هایش را ندارید، آنها را در یک فولدر جداگانه با نام «هرگز آن را نبین» قرار دهید. باور کنیدء هر گونه کاری که منجر به یاد آوری دوباره او برای شما شود، به منزله یک سم مهلک برای شما خواهد بود. پس از الان جواب این سوالات را میدانید: آیا دوست دارید که از او خبر داشته باشید؟ «خیر»! آیا دوست دارید که او از شما خبر داشته باشد؟ «صد البته خیر!»
روز نهم:
پس از پاک کردن کامل او از زندگی خود، حالا نوبت این است که بدانید چگونه با او رفتار کنید. اگر مجبور شدید، یادتان باشد که شما دوست ندارید که با او در تماس باشید و تماس شما فقط در صورت اجبار خواهد بود، مکالمه هایتان کوتاه، مختصر، و سر راست خواهد بود. یادتان باشد که این که وقتی او را دیدید پشت دوستانتان پنهان شوید و یا آن که وانمود کنید که او را ندیده اید ، این طرز تصور را به او میدهد که هنوز به او فکر میکنید. پس از الان خود را آماده کنید که اگر با او برخورد کردید، شوکه نشوید. اگر شده حتی میتوانید جلوی آینه هم تمرین کنید!
روز دهم:
امروز روز شماست. هر چه که فکر میکنید و یا میگویید باید از شما باشد. اگر دارید راجع به دلایل شکست عاطفی فکر میکنید، راجع به این که او چه کرد، فکر نکنید.
روز یازدهم:
لیستی از اهداف جدید خود را به صورت مکتوب بنویسید. به خاطر داشته باشید که این مدت بهترین فرصت برای این است که خودتان را در یابید.
* روز دوازدهم:
اما الان نوبت تغيیر دکوراسیون است. اول نوبت منزل است. لازم نیست حتما تمام مبلمان را عوض کنید. این تغییر میتواند به کوچکی عوض کردن یک تابلو یا تغیير عکس قابهای بالای تلویزیون باشد.
روز سیزدهم:
امروز همان روز مرگ یک بار، شیون یک بار است. امروز اجازه دارید که سراغ آن فولدر عکسها یا اس ام اسهایی بروید که پنهان کرده بودید. اجازه دارید که ترانه مشترکتان را گوش دهید و زار زار گریه کنید. میتوانید در تمام روز فقط «شکلات تراپی» داشته باشید و تا آن جا که میتوانید پشت سر او حرف بزنید. از دوستانتان بخواهید به حرفهای شما فقط گوش بدهند. با صدای بلند این را تکرار کنید «من زمان احتیاج دارم که در غم از دست دادن علاقه ام ناراحتی کنم. من میتوانم برای آخرین بار گریه کنم». و بعد از آن دیگر پلی برای بازگشت به گذشته وجود نخواهد داشت. اعتماد به نفس باز می گردد.
تبریک می گوییم، باید به خودتان پاداش بدهید.
روز چهاردهم:
باورتان میشود که ۱۴ روز گذشته است؟ ۱۴ روز از زمانی که شما «تصمیم کبری» خودتان را گرفتید گذشته است و حتی اگر هم به ما نگویید ما مطمئن هستیم که نسبت به ۱۴ روز گذشته تغییرات روحی زیادی در شما رخ داده است. کافی است که از دوستان خود بپرسید.به پاس این وفاداری به تصمیم تان، باید به خودتان پاداش بدهید. بهترین زمان برای خرید لباس مورد علاقه، کفش مهمانی، و یا حتی یک بسته شکلات همین الان است.
روز پانزدهم:
خب یادتان است که به شما گفتیم خودتان را برای رویارویی با او آماده کنید؟ یادتان باشد که برای شما مهم نیست و نباید باشد که حال او چه طور است. یک مکالمه کوتاه، مختصر و سرراست. به طور مثال: «وقتی او را دیدید، به چشمانش نگاه میکنید، سلام میکنید، مودبانه یک لبخند میزنید، بعد سرتان را پایین میاندازید و سعی میکنید هر چه زود تر آن جا را ترک کنید»
حالا بلند شوید و جلوی آینه بروید، و همینها را تمرین کنید.
روز شانزدهم:
خب، دیگر در خانه ماندن بس است. برای یک پیاده روی حاضر شوید. سعی کنید به جایی بروید که تا حالا نرفتید. مثلا یک پارک یا خیابان جدید را برای پیاده روی انتخاب کنید. از بودن در هوای آزاد لذت ببرید. شما همان آدمی هستید که قبل از ملاقات با همسر قبلی تان بودید. همانی که اعتماد به نفسش به هیچ مردی اجازه نمیداد که به او ضربهای وارد کند. زیبایی و پاکی در درون شما نهادینه شده است. اگر شریک سابق شما آن را ندیده گرفته است، به خاطر کمبود شما نبوده است. به «خود»تان یاد بدهید که از تک تک لحظاتی که در پیش رو دارید نهایت استفاده را بکنید.
روز هفدهم:
خب، اما امروز باید کمی صحبت جدی با هم داشته باشیم. شما برای از بین بردن ناراحتی پس از جدایی چه نوع تراپی را انتخاب کرده اید: سایکو تراپی مثل رفتن به یک روانشناس یا مدیتیشن، شیرینی تراپی مانند پناه بردن به شکلات و شیرینی و نقل و نبات، خواب تراپی، سیگار تراپی، و…! حالا از شما میخواهیم که بنشینید و بهطور جدی به این فکر کنید که چگونه میخواهید روح خود را درمان کنید. آیا این روشهای درمانی که تا حالا انجام دادهاید، برای شما کارساز بوده است؟ یادتان باشد که تغییرات درونی بدون پاکسازی بیرونی زیاد کار ساز نخواهد بود.
روز هجدهم:
به سراغ دفترچه خاطرات خود بروید. و نگاهی به لیست دلایلی که باعث جدایی شما شده است بیندازید. اکنون با گذشت ۱۸ روز ، نظری منصفانهتر به ماجرا خواهید داشت. اگر لازم هست تغییراتی در لیست خود بدهید.
روز نوزدهم:
امروز؛ روز کشف استعداد است. به موسیقی علاقه دارید؟ همیشه میخواستید یک زبان دیگر یاد بگیرید؟ عاشق شیرینی پزی هستید؟ لحظهای درنگ نکنید. پشتکار داشته باشید و مطمئن باشید که بهترین نتیجه را خواهید دید.
روز بیستم:
زمان، زمان چیدن یک برنامه جدید برای زندگی است. لیستی که از اهداف زندگی تهیه کرده بودید را اکنون احتیاج دارید. با دقت آن را مرور کرده و از همین دقیقه برا ی رسیدن به اهداف جدید برنامهریزی کنید. یادتان باشد که این کاری است که برای آن باید حسابی فکر و زمان صرف کنید و چه زمانی بهتر از الان که فکر شما آماده پذیرش هر گونه تغییری است.
روز بیست و یکم:
سه هفته گذشت، چه حسی دارید؟ آن را در دفترچه خاطراتتان بنویسید. شما کاری را شروع و به نیمه رساندید که از عهده هر کسی بر نمیآید. این یعنی یک شمای نو! ما هم در تبریک گفتن به شما شریک میشویم! «مبارکه!»
روز بیست و دوم:
ممکن است هنوز هم گهگاهی به او فکرکنید.
به جای افسوس خوردن این که چرا رابطه شما بهم خورده است و تمام تقصیرها را سر خود بگذارید، یک کار دیگر بکنید و آن این است که با آن که ممکن است تمام تقصیرها از او نباشد، اما برای این قسمت «روح زدایی»، سعی کنید که او را مقصر بدانید تا بتوانید زودتر فراموشش کنید. تا زمانی که شما خود را برای وقایع اتفاق افتاده سرزنش میکنید، نمی توانید به طور کامل او را از ذهن خود بیرون بیندازید. از ما بشنوید: کمی بی منطقی در این جا واجب است! هر کاری میتوانید بکنید که عصبانیت شما از او به حد زیادی برسید. آن جاست که شما به راحتی حتی حاضر نخواهید بود که اسمش را بیاورید چه برسد به اینکه به او فکر کنید.
روز بیست و سوم:
درد فراق دیگر نباید برای شما مسئله باشد. یادتان باشد که برای خوشحالی شما وجود شخص دومی نیاز نیست. شما مسئولیت کامل برای ناراحتی، خوشحالی و خوشبختی خود دارید. سعی کنید این طرز تفکر را در خود پرورش دهید چرا که در تمام مراحل زندگی برای شما مفید خواهد بود.
خیلی زود به آخرش رسیدیم
شما از شر یادآوری خلاص شدهاید…
روز بیست و چهارم:
عطر خود را عوض کنید. به ویژه اگر عطر قبلی شما یک هدیه از طرف همسر سابق بوده باشد! عطر جدید، بوی جدید، زندگی جدید!
مطالب بسیار زیبا و تکان دهنده میباشد ولی عمل کردن به این مطالب میشه گفت سخته گذشته هیچوقت فراموش شدنی نیست چه تلخ چه شیرین به نظر من شاید کمرنگ بشه ولی فراموش نمیشه
ازدست دادن؛ دردی به همراه داره که جای زخمش همیشه موندنیه ….وبیشتراز اون به دست اوردنم شیرین و قشنگ
ممنون از شما و تمامی مطالب قشنگتون استاد
در ضمن در قسمت تست افسردگی دسنوشته هاتون خیلی جالب و جذاب بود
باتشکر
سلام
من با خوندم این متنها بدون اختیار اشک ریختم و نتونستم خودمو کنترل کنم و ادامه به خوندن ندادم دوس داشتم بتونم خودمو کنترل کنم ولی نشد نمیدونم چرا ؟؟؟