چرا نمی توانیم احساس خوبی داشته باشیم؟


چرا نمی توانیم احساس خوبی داشته باشیم؟

تصاویری که ما از دنیای ایده آل خود داریم، معمولا واقع بینانه نیستند و روانشناسان و مطالعات مرکز روانشناسی ازدواج  بر این باورند که این خود ما هستیم که خود را با باورهای نا معقول خویش ناراحت می کنیم. باورهای نا معقولی که با انتخاب آن ها خود را ناراحت می کنیم یا این که ناراحت نگه می داریم.

از همه مهم تر این که در هر یک از این باورهای اصلی نا کارآمد و غیر معقول که تصویر ما را از جهان اطراف شکل می دهند، یک باید مطلق و توقع وجود دارد. اگر ما این باید ها را به یک خواسته یا ترجیح تبدیل کنیم، می توانیم میزان ناراحتی خود را به حداقل برسانیم.

چرا نمی توانیم احساس خوبی داشته باشیم؟

البرت آلیس روانشناسی است که اولین بار این باور ها را شناسایی کرد و او این باورهای مطلق را در سه دسته اصلی قرار داد.

باورهای دسته اول:

بر اساس مطالعات مراکز روانشناسی خانواده حتما باید تحت هر شرایطی کارهای مهم را به خوبی انجام دهم و حتما باید مورد تایید آدم های مهم زندگی ام قرار بگیرم و در غیر این صورت احساس عدم لیاقت و عدم اعتماد به نفس می کنم و بسیار ناراحت خواهم شد.

وقتی که ما به نظر خودمان خیلی خوب و بی نقص عمل نمی کنیم یا افراد مهم زندگی مان عمل ، تصمیم یا حتی خود  ما را تایید نمی کنند این باور غیر منطقی به اضطراب، افسردگی، احساس بی ارزشی یا ناکارآمدی و زیر سوال بردن ارزش و توانایی های خودمان منتهی می شود .

چرا نمی توانیم احساس خوبی داشته باشیم؟

باورهای دسته ی دوم:

دیگران تحت هر شرایطی حتما باید با من مصفانه و عادلانه رفتار کنند و مرا ناکام نکنند مثلا به موقع به من زنگ بزنند، تلفن کنند، به نیاز و خواسته ی من بی توجه نباشند و …. در غیر این صورت آدم های بد، بی خود و بد قول و خودخواهی هستند.

غالبا این باور به عصبانیت، خشم، کینه و حتی نفرت و انزجار و بی ارزش دانستن دیگران، به جای بد دانستن اعمال آن ها منتهی می شود. در دل این باور هم تعمیم دادن افراطی وجود دارد. برای کسب اطلاعات بیشتر با مطب مشاوره تهران در ارتباط باشید.

باورهای دسته ی سوم:

بر اسلس مطالعات مراکز روانشناسی خانواده شرایط زندگی باید طبق میل و خواسته ی من باشد و مرا زیاد به دردسر و زحمت نیندازد و نیازهایم را به سرعت ارضا کند تا لازم نباشد برای اصلاح یا تغییر شرایط خیلی زحمت بکشم یا سختی را تحمل کنم اگر شرایط آن طور که می خواهم نباشد ، افتضاح خواهد بود و من نمی توانم چنین شرایطی را تحمل کنم و در نتیجه به هیچ وجه نمی توانم خوشحال باشم.

الیس معتقد است که انسان ها به صورت طبیعی علاقه مند هستند به دریافت تایید از سوی دیگران و اگر این خواسته ی آن ها مطلق باشد، و فرد انتظار داشته باشد که همیشه همه ی نیاز هایش توسط دیران و محیط ارضا شوند و خود نیز هیچ اشتباهی نکند، دچار سروردگی و نا امیدی شدید خواهد شد.

در واقع با داشتن این سه باور نا معقول فرد به جای کمی دلخوری یا دلسرد شدن طبیعی معمولا احساس بدبختی، خشم و درماندگی شدید می کند.

طبق مطالعلت مطب مشاوره مستقل دانستن این باور ها از یکدیگر اشتباهی فاحش است . زیرا این باورهای غیر منطقی همانند چاه های یک قنات هستند که بر یکدیگر تاثیر می گذارند و با یکدیگر تعامل دارند. بنابراین اگر ما یکی از این باورهای دیگر را نیز تجربه کنیم، بسیار زیاد است.

چرا نمی توانیم احساس خوبی داشته باشیم؟

تبدیل باور های نا کارآمد به کارآمد:

مثال این که نباید کسی به من بی احترامی کند و حالا که به من بی احترامی شده ، اوضاع خیلی بد و افتضاح شده است. فرد در این شرایط فکر می کند که این یک فاجعه بزرگ است و خود را بی ارزش می شمارد ، تحقیر می کند و دست کم می گیرد و همچنین دیگران را پست می داند و فکر می کند که حالا که به من بی احترامی شده است .

نمی توانم به هیچ عنوان این بی احترامی را تحمل کنم و مبنای این افکار این است که اصلا نباید چنین چیزهایی پیش می آمد. اگر به جای باید نباید مطلق، وقوع چنین چیزهایی را در جوامع انسانی طبیعی تلقی کنیم و فقط ترجیجمان این باشد که با ما چنین رفتاری نشود، و اگر با چنین رفتاری رو به رو شد ان را خیلی افتضاح ، بد ، فاجعه تلقی نکنیم.

در این حالت این امای ضمنی در گفتارمان پدید می آید که وقتی اوضاع طبق میل ما پیش نمی رود  ، اجازه نمی دهد که به شدت ناراحت، خشمگین و یا نا امید شویم. گفت و گوی فردی که باورهای منطقی دارد با خود به چنین صورت خواهد بود. من ترجیح می دهم که به من بی احترامی کنند و اگر که حالا اتفاق افتاده فاجعه خیلی بزرگی نیست و من می توانم آن را تحمل کنم و به آدم بی ارزش و بی آبرویی تبدیل نمی شوم.

پس باید دید باید ها و نباید های مطلق، اساس باور های نا معقول اصلی و باور های نا معقول اصلی اساس احساسات منفی اند . این باور ها به شدت غیر قابل انعطاف، ناسازگارانه، و نا همسو با واقعیت های اجتماعی هستند و معمولا جلوی تحقق اتفاقات خوب زدگی را می گیرند. بنابرای اگر باور های نا معقول خود را شناسایی کنید و این باید و نباید ها را اصلاح کنید می توانید روابط بهتر و زندگی بهتر و در نهایت احساس بهتری را داشته باشید. برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه با مرکز روانشناسی ازدواج در ارتباط باشید.

No comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Plugin "Contact Form 7" not installed or activated
HomeServicesCall UsContact