چقدر موضوعات را به عوامل بیرونی نسبت میدهیم؟ تا حالا به این سوالات دقت کردید؟
چرا وقتی صدای محم بسته شدن یک در را میشنویم، اولین چیزی که به ذهنمان میرسد این است که
“چه کسی” در را محکم بسته است و آن را به عاملی تصادفی چون باد نسبت نمیدهیم؟
چرا وقتی در کودکی در تاریکی شئی ناشناخته را میدیدیم، آن را به یک موجود ترسناک نسبت میدادیم؟
چرا یک سایه را به جای یک دزد اشتباه میگیریم،
اما هرگز یک دزد را به جای سایه اشتباه نمیگیریم؟
جواب این سوال و کلا توانایی نسبت دادن پدیدهها به یک عامل بیرونی را باید در مغز اجداد ما یافت.
علت این مساله را اینگونه میتوان تشریح کرد که اجداد ما با عدم تقارن در ریسکپذیری مواجه بودهاند.
اینگونه که اگر در علفزار ناگهان صدایی به گوش میرسید، احتمال اینکه علت آن باد بوده باشد بسیار بیشتر از یک پلنگ است.
عوامل بیرونی
همچنین بخوانید چگونه گذشتههای تلخ را فراموش کنيم
نکته مهمی که وجود دارد سود و زیان است!
به این شکل که هزینه اشتباه کردن در برخی زمانها بسیار بالاست.
تصور کنید به اشتباه گمان کردهاید که پلنگ عامل تکان خوردن علفزار است و به سرعت هرچه تمامتر محل را ترک کردهاید.
حتی اگر علت واقعی آن باد هم بوده باشد، فرار هزینه زیادی برای شما نداشته است
و اتفاق خاصی برایتان نمیافتد.
اما عکس آن میتواند به قیمت زندگی و از دست رفتن جان شما تمام شود.
به همین دلیل برای اجداد ما ایمنتر این بوده که احتمال کمتر را مبنای رفتار خود قرار دهند
که اگر هم اشتباهی کردند، هزینه زیادی برای آنها نداشته باشد.
این مساله در خصوص ما انسانهای امروزی نیز صدق میکند
و به همین دلیل است که وقتی توضیحی برای یک پدیده نداریم، این میل در ماست تا آن را به یک عامل بیرونی و حتی ماورایی نسبت دهیم.
حال با دانستن این موضوع، به اتفاقات اطراف با دقت بیشتری نگاه کنید و ببینید تصمیمات شما تا چه اندازه تحت تاثیر این تکامل است!
No comment